موضوع: "سبک زندگی"
خانواده مأمن محبّت و توجّه به یکدیگر است. یکی از عوامل بسیار مهمّی که هم موجب تحکیم خانواده می گردد و هم باعث تقویت امور مالی، توجّه به قانون تشکّر می باشد. در همه امور مادّی معنوی توجّه به موهبت و بیان تشکّرآمیز آن موجب تقویت و سرازیر شدن مکرر نعمت و موهبت می گردد. سپاس بیشتر برابر است با جذب بیشتر که در قرآن هم به آن اشاره شده است. «وَ إِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكُمْ لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزيدَنَّكُمْ… » به یاد بیاورید آن زمانی را که پروردگارتان اعلام کرد که اگر سپاسگزاری کنید، هر آینه افزون تر به شما می دهم. «ما يَفْعَلُ اللَّهُ بِعَذابِكُمْ إِنْ شَكَرْتُمْ وَ آمَنْتُمْ وَ كانَ اللَّهُ شاكِراً عَليماً» اگر شکرگزارید و ایمان آورید، خداوند می خواهد با عذاب شما چه کند.
به فرموده امیرمؤمنان (علیه السلام) رابطه غیرقابل انکاری میان شکر و افزایش روزی است: «مَا كَانَ اللَّهُ لِيَفْتَحَ عَلَى عَبْدٍ بَابَ الشُّكْرِ وَ يُغْلِقَ عَنْهُ بَابَ الزِّيَادَةِ وَ لَا لِيَفْتَحَ عَلَى عَبْدٍ بَابَ الدُّعَاءِ… »؛ این طور نیست که خداوند درِ شکر را بر روی بنده ای بگشاید و از آن طرف باب زیادتی نعمت را بر روی او ببندد. آن گاه که خداوند امر می کند شکرگزارِ من باش، وقتی بنده ستایش و ثنا و حمد او را به جای آورد، خداوند درِ زیادتی نعمت را بر روی او می گشاید.
در اینجا امام علی علیه السلام بین سه چیز با سه چیز دیگر تلازم برقرار می کند:
1. بین شکر و زیادتی نعمت
2. بین دعا و اجابت
3. بین توبه و مغفرت؛
و این سه یعنی «شکرگزاری و دعا کردن و توبه کردن» از ناحیه خداوند آمده و او امر کرده پس پی آمدش این است که حال که این درها را باز کرده باید آن درها را هم باز کند.
نمی شود خداوند در شکر را بر روی بنده ای باز کند و در افزایش روی را بر او ببندد امّا متأسّفانه امروزه در خانواده ها موضوع چشم و هم چشمی و مسابقه در رسیدن به مال و ثروت مانع تقویت روحیه شکرگزاری شده است؛ بلکه هر فردی حقّ خود می داند که به بیشتر از این دست یابد؛ حال آنکه این حالت انسان را در پلّه های سقوط قرار می دهد بلکه روزی او را کاهش می دهد که هم کاهش روزی و هم فضای پرتنش بین همسران مانع جدّی برای خانواده و سلامتی روان آن ها می باشد.
منبع: مقاله مدیریت اقتصادی خانواده با رعایت قناعت و عوامل جذب روزی در نهج البلاغه، وجیهه اکرمی.
روزی حضرت عیسی «علیه السلام» به حواریین خود گفت: «از شما خواهشی دارم. اگر قول می دهید که با خواهشم مخالفت نمی کنید، بگویم».
گفتند: «هر چه گویی، اطاعت می کنیم».
عیسی «علیه السلام» از جای خود برخاست و شروع به شستن پای یارانش کرد. آنان سخت شرمگین شده بودند؛ اما چون تعهد کرده بودند که با پیامبرانشان مخالفت نکنند، سخنی نگفتند و تاب آوردند.
وقتی عیسی «علیه السلام» از شست و شوی پاها فارغ شد، حواریین گفتند: «شگفتا! تو معلم و پیامبر و مراد مایی! این عمل، برازنده ما بود نه سزاوار تو».
عیسی «علیه السلام» فرمود: پای شما یارانم را شستم تا بدانید سزاوارترین مردم برای خدمت به دیگران، عالمان اند. خواستم به شما بیاموزم که معلمان مردم، باید خادم ترین و متواضع ترین انسان ها باشند. پس از من، شما بر مسند ارشاد و تعلیم می نشینید.
لازم است که بدانید این مسند، شایسته کسانی است که کبر ندارند و غرور نمی ورزند و شیوه آنان خدمت و تواضع است، نه کبر و سرکشی. دلی که نرم و خاضع نباشد، رویشگاه حکمت و معنویت نیست. آگاه باشید که گیاه در زمین نرم می روید، نه در صخره های سنگی کوهستان.
صبر و استقامت
در زندگی همه پیامبران و اولیای الهی، «صبر» جایگاه ویژه ای دارد. در حیات حسینی نیز صبوری و استقامت در راه هدف و مبارزه و جهاد، درس آموز است.
کسی میتواند با فشارهای درونی و بیرونی مقابله کند و اهل مبارزه و جهاد باشد که از عنصر «صبر» برخوردار باشد. در عاشورا، با اوج این صفت نیروبخش مواجهیم، چیزی که امام و اصحابش و خانواده اش را چهره پیروز این مبارزه ساخت.
امام وقتی حرکت خود را آغاز کرد، فرمود:
«ایها الناس: فَمَن کان منکم یصبرُ علی حدِّ السّیف و طَعن الأسنّه فَلیقُم مَعَنا و الاّ فلینصرف عنّا»؛ ای مردم! هر که از شما که بر تیزی شمشیر و ضربت نیزهها تاب تحمل و استقامت دارد با ما بماند و الا از همراهی ما برگردد.
امام، شرط همراهی افراد را در این حماسه، «صبر» دانست. شعار ایستادگی و مقاومت، در خطبهها و رجزهای امام و دیگر شهدا دیده میشود. حتی امام روز عاشورا در خطبه ای که با «صبراً بنی الکرام» آغاز میشود، آن همراهان شریف و بزرگ زادگان را دعوت به صبر کرد و فرمود استقامت کنند، چرا که مرگ، پلی است که آنان را از رنج و سختی این دنیای فانی به وسعت بی نهایت بهشت برین منتقل میسازد.
این کلام امام حسین علیه السلام که فرمود: «نصبر علی بلائه و یوفنا اجور الصابرین»؛ بر بلا و آزمون الهی صبر میکنیم، خدا هم پاداش صابران را به ما میدهد. درس دیگری از صبر آموزیهای امام عاشورا است. در زیارت نامههای مختلف امام حسین علیه السلام نیز به آن حضرت به عنوان پیشوایی که جهاد و صبر کرد تا خونش در راه خدا ریخته شد، خطاب میکنیم.
زندگی به سبک اباعبدالله علیه السلام، حتماً با استقامت و صبر همراه است، چرا که حادثه کربلا،آموزگار مقاومت بود و قهرمانان عاشورا، الهام دهندگان صبوری و شکیباییاند. حضرت امام خمینی نیز در پیامی که ملت ایران را به مقاومت در برابر حملات دشمن بعثی به شهرها فراخواند، روی این عنصر تکیه داشت و خانوادههای شهدا و مفقودین و اسرار و جانبازان را با این ویژگی که: «زندگی با عزت را در خیمه مقاومت و صبر، بر حضور در کاخهای ذلت و نوکری ابرقدرتها و سازش و صلح تکمیلی ترجیح میدهند» ستود.
حیات برتر
برخی زندگی را تنها خوردن و آشامیدن و استراحت و لذت میدانند.
ولی حیات، مفهومی عمیق تر و متعالی تر از این دارد. عمر انسان، تنها با سالهایی که میگذارند تعیین نمی شود ، بلکه عمل مفید و صالح و اهداف برتر و تلاش برای دست یابی به کمالات انسانی است که ارزش عمر انسان و حیات او را تعیین میکند.
حسین بن علی علیه السلام هیج وابستگی و دلبستگی به این دنیا نداشت. دنیا را در معرض زوال و فنا میدید و میفرمود که دنیا چراگاهی است که پیشینیان از آن چریده اند و خیری در آن نیست و چیزی جز اندک از آن باقی نمانده است.
زندگی در کنار ظالمان را مایة دلتنگی و ملال میدانست (والحیاه مع الظالمین الا برماً) و انتخاب انسان را در ارزش حیات او مؤثر میشمرد و هرگز حاضر نبود تن به عار و ننگ بدهد (الموت اولی من رکوب العار) و مرگ در راه عزت را «حیات جاوید» میدانست:«لیس الموت فی سبیل العز الا حیاه خالده».
این نگرش نسبت به حیات، افقی عالی تر از حیات حیوانی است و هر چه افق دید، برتر و وسیع تر باشد، زندگی هم متناسب با آن خواهد بود.
زندگی بی مرگ در سایه جهاد و شهادت، حاصل عمر کسانی است که جایگاه والای انسانی خود را میدانند و حیات را تنها در محدوده ولادت تا مرگ، خلاصه نمی کنند. به تعبیر امام امت: «شهادت در راه خداوند، زندگی افتخارآمیز ابدی و چراغ هدایت برای ملت هاست» از این رو، حسین بن علی زنده جاوید است و هر روز، انسانهای مستعد را هدایت و راهنمایی میکند و این است مفهوم حیات برتر.
انتخاب برتر
لحظه لحظه زندگی انسان، برخوردار از انتخاب است و سعادت یا شقاوت افراد را هم همین انتخاب هایشان رقم میزند. در وجود انسان،عقل و نفس وجود دارد. جاذبه دنیا و آخرت، او را به این سو و آن سو میکش. کششهای نفسانی یا رحمانی، انسان را یا برتر از فرشته میسازد، یا پست تر از حیوان میکند، تا انتخاب انسان چه باشد.
همه صحنههای عاشورا از آغاز تا پایان انتخاب بود. امام میتوانست در مدینه بماند و تسلیم باشد. ولی هجرت به مکه و کوفه را برگزید. میتوانست با حکومت یزیدی سازش کند ولی جهاد و شهادت را انتخاب کرد. میتوانست از مکه به هر شهر دیگر برود، ولی کوفه را برگزید. میتوانست به زندگی مرفه چند روزه دنیا بیندیشد ولی آخرت و سعادت ابدی را انتخاب کرد. وقتی در وسط راه، از شهادت مسلم و متفرق شدن یارانش در کوفه با خبر شد، میتوانست برگردد، ولی ادامه را را انتخاب کرد. وقتی در مکه بود، حاکم مدینه میخواست از یزید برای امام حسین علیه السلام امان بگیرد؛ ولی امام با بیان این که«فخیر الأمان امان الله»، زیر بار ذلت بار ظالمان نرفت. یاران او نیز چنین بودند. شب عاشورا امام بیعت را از آنان برداشت، تا هر که میخواهد برگردد، ولی اصحاب وفادارش بقا را برگزیدند و تا شهادت، ماندند. حرّ میتوانست همچنان فرماندهی از لشکر کوفه باقی بماند، ولی پیوستن به امام حسین و دست یافتن به شرافت شهادت را انتخاب کرد.
و… بسیاری از این انتخابهای برتر که هر کدام میتواند سرنوشت انسان را رقم بزند و عوض کند.
پیروان سیدالشهدا نیز اهل انتخاب برترند و هرگز رضای خلق را بر رضای خالق ترجیح نمیدهند و به خاطر دنیا، دین را زیر پا نمی گذارند و برای لذات دنیوی، سعادت اخروی خود را تباه نمی کنند.
متاع کفر و دین بی مشتری نیست
گروهی آن، گروهی این پسندند
منبع: سایت پرسمان
حدود ۶ الی ۷ سالی می شود که بازی های رایانه ای و استفاده از تبلت و موبایل های هوشمند در بین مردم ما متداول شده است. زمانی بیشترین سرگرمی یک کودک بازی هایی مثل میکرو، آتاری، سگا و… بود. این بازی ها که معمولا گرافیک پایینی هم داشتند، در روزهای مشخصی از سال و ساعات خاصی از روز سرگرمی کودکان ما بودند.
با پیشرفت تکنولوژی و به نوعی انفجار این فناوری ها شش سالی می شود که بازی ها و سرگرمی های بچه ها نیز به همین نسبت فرق کرده است و سیل بازی های گوشی ها، تبلت ، کامپیوتر و پلی استیشن و…. جای بازی های گذشته ی الکترونیکی و دستی را گرفته اند.
در این میان یک سوال مهم است که باید به آن جواب داد و آن این سوال است که این بازی ها برای فرزندان ما موثر هستند یا مضر ؟ و مهم تر این که والدین با سیل اطلاعات لحظه ای که در اختیار کودکان است چگونه می توانند بر بازی های آن ها کنترل داشته باشند؟
در پاسخ به این سوالات باید گفت که دنیای مجازی و به خصوص رایانه می تواند محاصن بسیار زیادی برای کودکان ما داشته باشد، محاسنی که نه تنها به رشد و یادگیری آن ها کمک کند که باعث افزایش توانمندی آنان نیز می شود.
محاسن بازی های رایانه ای
ـ فرایند یادگیری را آسان و توجه کودک و نوجوان را جلب می کند؛
ـ با رایانه فراگیر، کودک هرچند بار که بخواهد، می تواند موضوعی را ببیند، بخواند و مرور کند؛
ـ برنامه های بسیار متنوعی ساخته شده که به نوجوان امکان می دهد تصاویر یا داستان هایی را خلق کند و یا این که امکاناتی را ارائه می دهند که نوجوانان را به تاریخ، جغرافیا و دنیای خیالی ساخته ی خود، علاقمند می کنند.
ـ برخی از برنامه های آموزشی، به نوجوانان کمک می کند تا بسیاری از مهارت های زندگی را با خود تمرین کنند.
ـ بیش تر برنامه های کنترل شده رایانه ای در وقت و هزینه، صرفه جویی های بسیای به همراه دارند.
ـ به نظر برخی از پزشکان، بازی های رایانه ای به نوجوانان بیمار القا می کند که زودتر سلامت خود را بازیابند و به داروهای مسکن، کم تر نیاز پیدا کنند.
آن روی سکه
همان طور که عنوان کردیم بازی های رایانه ای و کلا رایانه می تواند به رشد و یادگیری کودکان تا حدودی کمک کند ولی معایب زیادی هم وجود دارد که خانواده ها تنها با رسیدگی و توجه مداوم می توانند آن را کنترل کنند.
به بیان دیگر کودکان هرگز نباید حس کنند که در این دنیا تنها هستند و هیچ کنترلی بر روی آن ها نیست. کودکان باید بدانند که والدین مرتب بر روی تبلت یا رایانه ی آن ها نظارت دارند و بازی هایی را که آ ن ها با آن سر گرم می شوند را چک می کنند.
دور کردن کودکان از یک سری امکانات، به خاطر فرهنگ اشتباه جا افتاده در جامعه ما بسیار سخت شده است. اگر کودکان احساس کنند که در دنیای رایانه و فضای مجازی تنها هستند نه تنها گیج می شوند که این تنهایی باعث می شود به سمت و سو هایی بروند که برای آنان ضرر های بزرگی به همراه دارد. گاه والدین هم درگیر این بازی ها و فضای مجازی می شوند و حتی گاهی برای اینکه کودکان را از سر خود باز کنند، اجازه ی استفاده از تبلت و گوشی را برای مدت زمان بیشتری به آن ها می دهند و این خود معضل بزرگی است که خانواده های امروز ما را درگیر خود کرده است.
اعتیاد به اینترنت و مضرات آن
کودکان و نوجوانان معتاد به اینترنت مانند رانندگانی هستند که بی اعتنا به علایم راهنمایی و رانندگی، اتومبیل اسقاطی خود را در جاده های خاکی به هر سو می رانند تا آنکه بالاخره وارد تونل افسردگی می شوند.
افرادی که ساعت های متمادی در اینترنت و بازی های آن لاین پرسه می زنند و به بازی های رایانه ای می پردازند معمولا برای درس خواندن و فراگیری نکات و مباحث آموزشی، وقت کم می آورند.اختصاص ساعات زیاد برای بازی های رایانه ای، آسیب های جسمانی فراوانی از جمله بروز تیک ها و فشارهای عصبی، سردرد، چشم درد، چاقی، کمر درد، دردهای مفصلی انگشتان و مچ دست، کم خوابی و بی خوابی، اختلال در اشتها و خارج شدن ستون فقرات از حالت طبیعی را نیز می تواند به همراه داشته باشد.آسیب های اخلاقی و از بین بردن رابطه فکری و عاطفی فرزندان و والدین از دیگر آسیب های بازی های رایانه ای است که کودکان را تهدید می کند همچنین برخی از کارشناسان معتقدند تماس بیش از حد با بازی های رایانه ای موجب اعتیادکودکان به اینگونه بازی ها می شود.
خشونت در اغلب بازیهای رایانهای
این گونه بازیها می توانند باعث بروز رفتارهای ضد اجتماعی، ناسازگاری و اضطراب در کودکان شوند و پس از مدتی با نوجوانان و جوانانی مواجه خواهیم شد که خالی از هرگونه عواطف انسانی هستند.کارشناسان معتقدند تنها برنده بازیهای رایانه ای نه کودکان و نوجوانان بلکه طراحان، برنامه ریزان و سیاست گذارانی هستند که از افکار پاک و بیآلایش نوجوانان برای اغراض و اهداف سیاسی و شوم خود استفاده می کنند.
دنیای بازیهای رایانهای گرداب مخوفی است که کودکان و نوجوانان را آرام و بی صدا می بلعد و آنان را در فضایی رها می سازد که خلاصی از آن امکان پذیر نیست.به عقیده کارشناسان والدینی که فرزندان خود را برای ساعتهای طولانی در مقابل تلویزیون، کامپیوتر، گوشیهای هوشمند و… رها می کنند مقصران اصلی در تهدید سلامت روانی فرزندانشان هستند.
نکاتی که باید رعایت شوند
در حال حاضر نمی شود از ورود کودکان به یک سری فضا ها و بازی ها جلوگیری کرد ولی آنچه که مهم است این مساله است که چنانچه قراراست کودکان از بازی های کامپیوتری استفاده کنند، بهتراست بازی های تصویری خلاق که کودکان باید به وسیله آنها، معما هایی را حل کنند، بیش از بازی های دیگر مورد توجه قرارگیرند.
بازی های دسته جمعی کودکان ، با ابزارهای تصویری چون پلی استیشن و… مسئله ساز است، این بازی ها ، زمانی مخرب خواهد بود که کودک برای ساعات طولانی ، غرق بازی شوند.
والدین وقت بیشتری را به کودک و نوجوان خویش اختصاص بدهند. هر قدر وقت گذاری و ارتباط صحیح بین والدین و فرزندان بیشتر باشد زمینه چنین بازی هایی کمتر فراهم می شود.
_ بهتراست که والدین همراه فرزندان خود به کوهستان، باشگاه ها و میادین ورزشی بروند و به بازی های مورد علاقه آنها بپردازند تا انرژی عصبی و روانی آنان تخلیه شده و توجهشان ازبازی ها ی رایانه ای منحرف شود.
_ به فرزندتان اجازه ندهید در فاصله نزدیکی از صفحه رایانه بنشیند.
_ از رایانه های با صفحه کوچک استفاده کنید.
_ نور صفحه تلویزیون را کم کنید._ ضروری است بچه ها به طور مرتب بین دو نوبت بازی استراحت کنند.
سخن آخر
بازی های رایانه ای و فضای مجازی در حال حاضر جزء جدایی ناپذیر در زندگی خانواده های ما هستند ولی کنترل این بازی ها و نظارت بر بازی هایی که کودکان را درگیر کرده اند باعث می شود که کودکان ما با امنیت بیشتری وارد این دنیا بشوند و از آسیب هایی که این گونه بازی ها و محیط ها برای آن ا دارند آسیب کمتری ببینند.
آیا معنای نظم، همین چیزی است که برخی از ما در ذهن داریم؟ آیا وقتی ظرف ها سرجای خودشان نباشند، بی نظمی شکل گرفته است؟ آیا فرقی نمی کند که این ظرف ها توسط چه کسی از جای خودش بیرون آمده است؟ اگر به معنای حقیقی نظم، توجه کنیم، باید بگوییم که بیرون آمدن ظرف ها از جای خودشان، اگر به وسیله پدر یا مادر انجام گرفته باشد، بی نظمی است و اگر کودک این کار را انجام داده باشد، عین نظم است. نظم کودک، در بی نظمی است. البته، برای این ادعا دلیلی هم می آورند که آن هم توجه به مفهوم حقیقی نظم است.
نظم، یک امر نسبی است؛ یعنی نظم هر چیزی متناسب با خود آن چیز، تعریف می شود. نظم در اصطلاح به این معناست که هر چیزی در جای خودش قرار بگیرد. برای به دست آوردن ملاک های منظم بودن هر چیزی، باید آن چیز را به خوبی شناخت و به هدف آن هم آگاهی داشت.
ما اگر کودک را بشناسیم و بدانیم که آزادی نیاز اوست و قبول کنیم که کودک، بدون آزادی نمی تواند دوره کودکی خود را آن گونه که باید، طی کند، خواهیم پذیرفت که نظم در تربیت کودک، آزادی دادن به اوست. حالا وقتی که آزادی را پذیرفتیم، باید لوازم آزادی را هم بپذیریم. یکی از لوازم آزادی، ریخت و پاش هایی است که به صورت طبیعی در خانه صورت می گیرد.
بنابراین، ما با توجه به تعریف نظم و شناختی که از کودک داریم، باید بگوییم که تربیت منظم کودک، یعنی آزادی دادن به او در زیر هفت سال.
نکته دیگری که باید در نظر گرفت، آن است که کودکی که گرایش به آزادی دارد، به نظم به معنایی که ما بزرگ ترها در نظر داریم گرایشی ندارد. نظم کودکانه با نظم بزرگ ترها بسیار متفاوت است.
کودک، وقتی اسباب بازی هایش را آن طور که خودش می خواهد، مرتب می کند، لذت می برد. البته ترتیبی که او دوست دارد، از نگاه ما پراکندگی است.