موضوع: "مناسبتها"
نباید فراموش کنیم که بنابر توصیه پزشکان، اضطراب و استرس یکی از عواملی است که باعث کاهش قدرت سیستم ایمنی بدن شده و احتمال ابتلا افراد به این بیماری را افزایش میدهد؛ در این راستا گفتوگویی با دکتر مهدی فقیهی؛ روانشناس داشتیم.
دکتر فقیهی با اشاره به تاثیر اضطرابها بر کاهش قدرت ایمنی بدن گفت: درباره اتفاقاتی که رخ میدهد و بهویژه بیماری کرونا که این روزها بسیار شایع شده است، مسلماً توجه به مسائل اعتقادی و عمل به آن میتواند روحیه ما را در مواجهه با آن بالا ببرد؛ اگر جهانبینی انسان بر این موضوع استوار باشد که شفا و درمان از سوی خداوند است در این مسیر روحیه بالایی پیدا میکنیم و بدین واسطه از استرسها و اضطرابها کاسته میشود.
وی ادامه داد: بدون شک این حوادث یک امتحان برای ما از سوی خداوند است و البته رفع و از بین بردن آن هم تحت قدرت خداوند متعال است البته ما نیز باید اقدامات بهداشتی را جدی بگیریم؛ معتقدم انسان با تکیه بر این اعتقادات و اعتماد به قدرت خداوند میتواند به آرامش برسد و از این بیماری نیز گذر خواهیم کرد.
این روانشناس با اشاره به آموزههای دینی ما در برخورد با مشکلات گفت: در آموزههای دینی ما آمده است که در حین مواجهه با مشکلات کمی به اعمال خود فکر کنیم چرا که بسیاری از آسیبهایی که به ما وارد میشود از جانب خودمان است و اگر میخواهیم آن مشکل از بین برود باید رفتار خود را تغییر بدهیم؛ برهمین اساس همه مردم باید به دستوراتی که از سوی ستاد مبارزه با کرونا داده میشود عمل کنند، برای مثال باید از هرگونه تجمع جلوگیری شود؛ دقت داشته باشید که این کار یک دستور ضروری است و هر کس از آن تخلف کند متخلف است؛ به عبارت بهتر اگر کسی علیرغم تمام هشدارهایی که داده شده، باز هم بیهوده وارد تجمعات شود یا خود مریض شده یا کسی را مبتلا کند از نظر دینی گناه کرده و حقالناس به گردن اوست و از نظر اجتماعی نیز متخلف است.
فقیهی راهکارهایی را برای کاهش استرس پیشنهاد داد و گفت: در این روزها و مواجهه با این بیماری وظیفه همه ما مشخص است؛ اولاً باید به تمام دستوراتی که از سوی ستاد مبارزه با این بیماری داده میشود عمل کنیم، اکنون میبینید که تمام ارگانها برای مقابله با این بیماری بسیج شدهاند، پزشکان، پرستاران و کادر درمانی شبانهروزی در حال تلاش هستند که بر این بیماری پیروز شویم؛ بنابراین نباید جای نگرانی برای ما باقی بماند؛ دوماً حضور در منزل را جدی بگیریم و در خانه بمانیم؛ ماندن در خانه فرصت بسیار خوبی را برای ما فراهم کرده که بسیاری از کارهای عقبافتاده خود را انجام بدهیم، ورزش و مطالعه کنیم و با این کار استرس خود را پایین بیاوریم؛ علاوه بر این توجه به کانون خانواده، بازی با فرزندان و … میتواند تاثیر بسیار مثبتی بر خود فرد و اطرافیانش که دچار اضطراب شدهاند بگذارد؛ سوماً باید امید به آینده داشته باشیم؛ تاریخ نشان داده که مشکلات بسیاری بر ما وارد شده اما همیشه با تلاش و امید به خداوند این مشکلات را پشت سر گذاشتهایم؛ به نظرم انفاس قدسی در کشور ما وجود دارد که بلا را از کشورمان دور میکند، همیشه هم همین بوده است و جای نگرانی و اضطراب وجود ندارد.
وی تصریح کرد: در پایان باز هم تاکید میکنم که دوا و درمان از سوی کس دیگری است، ما مکلف به انجام وظایف خود هستیم و نتیجه پایانی را باید به خداوند متعال واگذار کنیم.
شعر ولادت حضرت زهرا سلام الله علیها
امـروز هـستی آفرین، هستی به پـیغمبر دهـد
امـروز جـبرئیل از شَعَف، بر بـاد بـال و پـر دهد
امروز از جام ولا، حق خـلق را سـاغر دهـد
امــروز خــتم الا نبیاء گــل بـوسه بـر کـوثر دهد
امـروز گـلزار جـهان، بـوی خوش دیگر دهد
امـروز عـیسی بـر فـــــلک آوای شـادی سـر دهد
امـروز یــاسین جــلوه گر، امروز طاها آمده
والشمس خوان و اللیل گـو، زهـرا بـه دنـــیا آمده
امــروز در بـزم نــبی یـزدان ثنا خوانی کند
یزدان ثنا خوانی کنـد، رضـوان گُـل افـشانی کـند
میـــکال بــوسد آســتان، جبرئیل در بانی کند
گـردون بهر سو گردد و خــــورشید گـردانی کند
جــنت زنـــد جـــام جــنون، دوزخ گلستانی کند
زیـــبد کـه هـر پــیغمبری فــرزند قـــربانی کــند
زیـــرا کــه بــا حُــسن خـــدا فرزند احمد آمده
اُم الائــمه فــــــاطمه دُخـــــت مـــــــــحمـــد آمده
مــمدوحـه خـــتم رَسُــل، مــحبوبه یکتاست این
توحید از پا تا به سر قـرآن ســر تا پـــــاست این
با یک جهان نور و ضیاء خورشید نا پـیداست این
از فــکر مـا از وهم مـا، از وصف مـا بالاست این
مریم مگو، مادر بگو، بر یـــازده عیسی است این
چونش نبوسد مصطفی زهراست این زهراست این
مـــریم به اِبْریق جــنان لـبخند زن می شویدش
ختم رسل از جـان و دل مـی بوسد و مــی بویدش
بـاید خـدا فـرمان دهـد ز آغـاز بـر پـــیغمبرش
یـک اربعین دوری کند از هــــمسر نیک اخترش
در این چهل شب لحظه ای نبود جدا از داورش
بــــاشد بـهر حـال و هـوا حـال و هـوای دیـگرش
بـر لـعل لب دُرّ دعـا در دیده غلطان گوهرش
تــنها مــحمد بـــــــاشد و ذات خـــــدای اکــــبرش
بعد از چهل شب حق بر او اِنسیة الحـورا دهد
اِنسیة الـحـورا دهــد، زهـــرا دهــد، زهــرا دهــد
ای تربت گـــم گشته ات بیت الحـــــرام انــبیا
صَـــحن بــقیعت خـــوشتر از دار الـــسلام انـبیا
تــعریف تـو، اوصــاف تــو، روح کلام انبیا
نـــام تــو در مـــوج بــلا ذکـــر کــــــــــلام انـبیا
از کــوثر احــسان تــو، پُـر گشته جام انبیا
تــنها نــه مــام احـــمدی، مـــام تــــــــمام انــبیا
حُـبت تمام دین مـن، مـهرت تـمام هست من
ای وای اگـر از مـرحمت فـردا نــگیری دست من
امام رضا علیه السلام در مورد منزلت فرزندشان امام جواد علیه السلام و مادر مکرمه آن حضرت، به یارانش فرمود: من داراى پسرى شدهام که همچون موسى علیه السلام شکافنده دریاهاى علم است و همانند عیسى علیه السلام مادرى قدسیه و پاکیزه دارد.
امام جواد علیه السلام در سن کودکی به امامت رسید و هفده سال رهبرى شیعیان را به عهده داشت. ایشان در دورهای به امامت رسیدند که جامعه در عرصه سیاسی و اجتماعی گرفتار چالشهای عقیدتی بود. دوران امامتِ حضرت با خلافت مأمون و معتصم عباسی مقارن بود.
از آنجایی که امام جواد علیه السلام در کودکی به مقام رفیع امامت نائل شدند به ایشان شبهههای زیادی وارد میشد و حضرت با توجه به آیات قرآن هیچ کدام را بدون پاسخ نمیگذاشتند. على بن اسباط مىگوید: روزى به امام جواد علیه السلام عرض کردم: اى مولاى من! مردم به کوچکى سن شما ایراد مىگیرند و به این جهت از پذیرفتن امامتتان سر باز مىزنند. امام در پاسخ فرمودند: چرا آنان این نکته را بر من ایراد مىگیرند؟ به خدا سوگند! خداوند متعال به پیامبرش صلى الله علیه و آله فرمود: «قل هذه سبیلى ادعوا الى الله على بصیرة انا و من اتبعنى» ؛ «بگو: این راه من است! من و هر کسى که پیرو من باشد، با بصیرت کامل، (همه مردم را) به سوى خدا دعوت مىکنیم» و غیر از على علیه السلام در اول اسلام کسى از رسول الله صلى الله علیه و آله پیروى نکرد و آن حضرت در آن هنگام 9 ساله بود و من هم 9 سال دارم.
همچنین روزى على بن اسباط در دوران کودکى امام جواد علیه السلام به حضور آن حضرت شرفیاب شد. او مىگوید: من دقیقاً به قد و قامت آن بزرگوار خیره شده و قیافه و حرکات و سکناتش را زیر نظر داشتم تا در موقع مراجعت، شکل و شمایل امام جواد علیه السلام را بهتر براى یارانم در مصر نقل کنم. درست در همین هنگام که با این اندیشه به او نگاه مىکردم، آن حضرت نشست و رو به سوى من کرده و گفت: «اى على بن اسباط! خداوند کارى را که در مسئله امامت کرده، همانند کارى است که در مسئله نبوت انجام داده است. گاهى در قرآن مىفرماید: «و آتیناه الحکم صبیا» ؛ «ما به یحیاى پیامبر علیهالسلام در دوران کودکى فرمان نبوت دادیم.» و گاهى در مورد انسانها مىفرماید: «حتى اذا بلغ اشده و بلغ اربعین سنة» ؛ «تا زمانى که به کمال قدرت و رشد عقلى برسد و به چهل سالگى بالغ گردد.» با توجه به این آیات همانگونه که ممکن است خداوند متعال حکمت را به انسانى در کودکى بدهد، در قدرت اوست که آن را در چهل سالگى بدهد». به این ترتیب هر گونه شک و شبهه را در مورد امامتش از ذهن شیعیان زائل مینمودند.
امام در سن 25 سالگى و در عُنفوان جوانى به دستور معتصم عباسى و توسط همسر بىوفایش امالفضل، دختر مأمون خلیفهی عباسی در شهر بغداد به شهادت رسید. مأمون با اهدافی کاملاً سیاسی و نیرنگ کارانه و به دلیل اینکه با قتل امام رضا علیه السلام دچار بدنامی و تزلزل شده بود، دختر خود، ام الفضل، را به همسری امام جواد علیه السلام درآورد. به نظر میرسد موافقت امام با این ازدواج به خاطر فشاری بوده که مأمون از پیش بر امام وارد کرده بود و هم چنین به خاطر این بود که نزدیکی امام به دربار میتوانست مانع ترور آن حضرت و یاران برجسته امام توسط عوامل خلیفه باشد.
معتصم با فریب امالفضل، مقصود پلید خویش را عملی ساخت. او با مسموم کردن غذا یا آب آشامیدنیِ حضرت، آن مولای بزرگوار را شهید کرد و جهانی را از فیض وجود آن خورشید عالم تاب محروم ساخت.
پیکر پاک امام جواد علیه السلام در کنار قبر، امام موسی بن جعفر علیه السلام در گورستان قریشِ بغداد به خاک سپرده شد. این محل که مزار پاک شهدای علوی و سادات بود، پس از انتقال بدن پاک امام موسی جعفر علیه السلام از زندان بغداد، کاظمیه خوانده شد و پس از شهادت حضرت جواد علیه السلام و دفن ایشان در این محل، آن را کاظمین نامیدند.