موضوع: "بدون موضوع"
پیامبر، سرشار از یقین بود و تو پر از تردید.
هنوز در گوش های ناباوری ات، آن دعوت صریح تکرار می شود؟
هنوز سه واژه ای که از فراوانی سرشارند، ترس غریب درونت را کبریت می زنند؟
.«…ابنائنا…، نسائنا… انفسنا… نکند محمد خواص خود را به همراه بیاورد! نکند به شیوه پیغمبران، هنگام مباهله زانو بزند! نکند…»
مباهله را پذیرفته ای اسقف! اما ذهنت، این صخره لجوج، هنوز سیلی خور امواج کلمات است.
نمی توانی برجستگی ملموس آن سه واژه را انکار کنی، تکرار می شوند…تکرار می شوند… در قالب فراخوانی مقتدر:
.«فَقُلْ تَعالَوا ندْعُ «أَبْنائنا» و أَبْنائکُمْ وَ «نِسائَنا» و نِسائَکُمْ و «أَنْفُسَنا» و أنْفُسَکُم ثُمَّ نَبْتَهِل فَنَجْعَل لَعْنَةَ اللّهِ عَلَی الکاذِبینَ»
انجیل را دوباره مرور کن:
این بار، رو به روی دو راهی اقرار و نابودی قرار گرفته ای.
جدل، صحرای وسیعی است که تو را به این ورطه کشانده است. اضلاع وجودند اینان که در تدارک نفرینند.
درست می بینی اسقف! پیامبر با خواص خود آمده است و ردایی نورانی این پنج تن را پوشانده است.
به آن دو نهال روشنایی نگاه کن؛ ببین که مسیح، چه هم زادان بی بدیلی در این سوی تاریخ دارد. تو نیک می دانی که این دو هیئت نورانی چه جمع مبارک فراوانی در پی آورده اند.
عید سعید غدیر خم روز انتصاب حکومت و ولایت عدل امام المسلمین حضرت علی علیه السلام بر همه مسلمانان مبارک باد.
وَمِنَ النَّاسِ مَن یَشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغَاء مَرْضَاتِ اللّهِ وَاللّهُ رَؤُوفٌ بِالْعِبَادِ (سوره بقره، آیه 207)
(از میان مردم کسی است که جان خود را برای طلب خشنودی خدا میفروشد و خدا نسبت به بندگان مهربان است.)
ابوسعید خدری میگوید : همان شبی که پیامبر (ص) مهاجرت کردند و به غار رفتند، علی در بستر پیامبر خوابید. خداوند به جبرئیل و میکائیل فرمود: “بین شما برادری برقرار کردم عمر یکی از شما از دیگری طولانیتر است کدامیک از شما حاضر است برای دیگری فداکاری کند و از مقداری از عمرش درگذرد؟” هیچکدام حاضر نشدند.
خداوند متعال فرمود : “شما مانند علی بن ابیطالب نیستید من بین او و پیامبر برادری قرار دادم و علی در بستر پیامبر خوابید و ایثار نمود و جانش را فدای پیامبر کرد. بسوی زمین بروید و او را از شر دشمنان محافظت کنید.”
وقتی جبرئیل کنارسر ومیکائیل پایین پای علی قرار گرفتند، جبرئیل گفت: “بَخٍّ بَخٍّ مَن مِثلُکَ یابن ابیطالب” (به به خوشا به حال تو ای پسر ابوطالب، خداوند به واسطه تو بر ملائکه مباهات میکند) و در این هنگام آیه فوق نازل شد.
با تسلیت و تعزیت سالروز شهادت امام محمد بن علی التقی - علیه السلام - به همه شیعیان و محبان اهل بیت معصومین مروری داریم بر ازدواج حضرت جواد - علیه السلام - با دختر مأمون و انگیزه های آن.
ازدواج امام جواد - علیه السلام - با دختر مأمون
مأمون چون در میان یک سلسله تنگناها و شرائط دشوار سیاسی قرار گرفته بود، برای رهایی از این تنگناها، تصمیم گرفت خود را به خاندان پیامبر نزدیک سازد، و بر همین اساس با تحمیل ولیعهدی بر امام هشتم میخواست سیاست چند بعدی خود را به مورد اجرا بگذارد.
از سوی دیگر، عباسیان از این روش مأمون که احتمال میرفت خلافت را از بنی عباس به علویان منتقل سازد، سخت ناراضی بودند و به همین جهت به مخالفت با او برخاستند و چون امام توسط مأمون مسموم و شهید شد آرام گرفتند و خشنود شدند و به مأمون روی آوردند.
مأمون کار زهر دادن به امام را بسیار سری و مخفیانه انجام داده بود و سعی داشت جامعه از این جنایت آگاهی نیابد و از همین رو برای پوشاندن جنایات خود تظاهر به اندوه و عزاداری میکرد، اما با همه پرده پوشی و ریاکاری، سرانجام بر علویان آشکار گردید که قاتل امام جز مأمون کسی نبوده است، لذا سخت دل آزرده و خشمگین گردیدند و مأمون بار دیگر حکومت خویش را در معرض خطر دید و برای پیشگیری از عواقب امر، توطئه دیگری آغاز کرد و با تظاهر به مهربانی و دوستی نسبت به امام جواد-علیهالسلام-تصمیم گرفت دختر خود را به حضرت تزویج کند تا استفادهای را که از تحمیل ولیعهدی بر امام رضا-علیهالسلام-در نظر داشت از این وصلت نیز بدست آورد.
بر اساس همین طرح بود که امام جواد -علیه السلام - را در سال 204 ه . ق یعنی یکسال پس از شهادت امام رضا - علیه السلام - از مدینه به بغداد آورد و به دنبال مذاکراتی که در جلسه مناظره امام با یحیی بن اکثم گذشت دختر خود «ام الفضل» را به همسری حضرت در آورد!
انگیزههای مأمون
این ازدواج که مأمون بر آن اصرار داشت، کاملاً جنبه سیاسی داشت و میتوان دریافت که وی از این کار چند هدف یاد شده در زیر را تعقیب میکرد:
1-با فرستادن دختر خود به خانه امام، آن حضرت را برای همیشه دقیقاً زیر نظر داشته باشد و از کارهای او بی خبر نماند (دختر مأمون نیز به راستی وظیفه خبرچینی و گزارشگری مأمون را خوب انجام میداد و تاریخ شاهد این حقیقت است).
2-با این وصلت، به خیال خام خویش، امام را با دربار پر عیش و نوش خود مرتبط و آن بزرگوار را به لهو و لعب و فسق و فجور بکشاند و بدین ترتیب بر قداست امام لطمه وارد سازد و او را در انظار عمومی از مقام ارجمند عصمت و امامت ساقط و خوار و خفیف نماید!
3-با این وصلت علویان را از اعتراض و قیام بر ضد خود باز دارد و خود را دوستدار و علاقهمند به آنان وانمود کند.
4-هدف چهارم مأمون، عوام فریبی بود؛ چنانکه گاهی میگفت: من به این وصلت اقدام کردم تا ابو جعفر - علیهالسلام - از دخترم صاحب فرزند شود و من پدر بزرگ کودکی باشم که از نسل پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و علی بن ابی طالب -علیهالسلام- است. اما خوشبختانه این حقه مأمون نیز بی نتیجه بود زیرا دختر مأمون هرگز فرزندی نیاورد! و فرزندان امام جواد -علیه السلام - همگی از همسر دیگر امام بودند.
اینها انگیزههای مأمون از این ازدواج بود. حال باید دید امام جواد - علیهالسلام - چرا با این ازدواج موافقت کرد؟
از آنجا که بی هیچ شکی، امام اهداف و مقاصد واقعی مأمون را از این گونه کارها میدانست و نیز میدانست که او همان کسی است که مرتکب جنایت بزرگ قتل پدرش امام رضا - علیهالسلام - شده، به نظر میرسد که موافقت امام با این ازدواج عمدتاً بر اثر فشاری بوده است که مأمون از پیش بر امام وارد کرده بوده است، زیرا ازدواجی این چنین، تنها به مصلحت مأمون بوده است نه به مصلحت امام!
نیز میتوان تصور کرد که نزدیکی امام به دربار میتوانست مانع ترور حضرت از طرف معتصم و عامل پیشگیری از سرکوبی سران تشیع و یاران برجسته امام توسط عوامل خلیفه باشد، و این، به یک معنا میتوانست شبیه قبول وزارت هارون از طرف علی بن یقطین یعنی نفوذ در دربار خلافت به نفع جبهه تشیع باشد.