-وعدهٔ پروردگار به مؤمنین
اما انسانی که عارف به خودش است، هشتادساله است و ده جور بیماری بدنی دارد، غصهٔ نمازش، غصهٔ قرآن خواندن، غصهٔ ذکر گفتن و غصهٔ کمک به مستمندان و دردمندان را دارد، هیچ هم سرگردان نیست و هر وقت به او بگویی حالت چطور است، با یقین می گوید: می گوید دارم به بهشت می روم، می خواهی حالم چطور باشد؟ مگر وعده های خدا را در قرآن نمی بینی؟ «وَعَدَ اَللّٰهُ اَلْمُؤْمِنِینَ وَ اَلْمُؤْمِنٰاتِ جَنّٰاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا اَلْأَنْهٰارُ خٰالِدِینَ فی ها وَ مَسٰاکنَ طَیبَةً فِی جَنّٰاتِ عَدْنٍ وَ رِضْوٰانٌ مِنَ اَللّٰهِ أَکبَرُ ذٰلِک هُوَ اَلْفَوْزُ اَلْعَظِیمُ»(سورهٔ توبه، آیهٔ 72). این چهارتا درد بدن هم از عوارض امور مادی است؛ مواد تحولات و تغییرات دارد، حالا من چرا غصهٔ بدنم را بخورم؟ اگر حرکت عمر چشمم را گرفت، یک چشم نو از این چشم کهنه پدید می آید. یک گوش نو، اسکلت نو، پوست و گوشت نو و قیافهٔ خیلی خوشگل نو، بعد از این ورشکستگی بدن هست؛ البته نه ورشکستگی من! من ورشکسته نیستم، بلکه من با او، انبیائش، ائمهٔ طاهرین(علیهم السلام) و قرآن پیوند دارم و ورشکسته نیستم. اشتباه نکنید! بدن مادی ورشکسته شده و این هم یک امر طبیعی است؛ برای همهٔ انبیا و اولیا هم ورشکسته شده است. این طبع خاک و مواد است اشتباه نگیری! من ورشکسته نشده ام، بدن تخریب می شود و هر کجای آن که خراب می شود، آن طرف آبادترش سربرمی آورد.
-درخشش چهرهٔ مؤمنین در قیامت
من وقتی وارد عالم بعد شدم، پیغمبر(ص) می فرمایند سن کل اهل بهشت حدود 20-22 ساله است: «وُجُوهٌ یوْمَئِذٍ نٰاعِمَةٌ»(سورهٔ غاشیه، آیهٔ 8)؛ «یوْمَ تَبْیضُّ وُجُوهٌ»(سورهٔ آل عمران، آیهٔ 106)، قیافه ها مثل ماه می درخشد. بدن ها در حالت بیست سالگی است، کهنه و ورشکسته هم دیگر نمی شود. بله اینجا بدنم ورشکسته شد، خب بشود و طبیعتش است، از خدا هم گلایه ندارم. اصلاً مواد قابل تغییر و تحول است و آن که تغییر نپذیرد، تویی؛ ولی بقیه همه قابل تغییرند. الآن دانشمندان می گویند با تلسکوپ که نگاه می کنی، لکه های سیاهی روی خورشید افتاده است، لکه ها نشان می دهد که آن هم مثل ما به طرف پایان عمر می رود؛ تا جایی که پروردگار می فرماید: «إِذَا اَلشَّمْسُ کوِّرَتْ»(سورهٔ تکویر، آیهٔ 1) و تمام و تاریک و سیاه می شود، «وَ إِذَا اَلنُّجُومُ اِنْکدَرَتْ»(سورهٔ تکویر، آیهٔ 2). این طبع عالم است. بدن من هم یک گوشهٔ این جهان مادی است و طبعش این است که ورشکسته شود. حالا من بنشینم و در خانه در سرم بزنم و ناله کنم که جوانی کجایی، یادت بخیر! دارم جوان تر می شوم، برای چه گذشته را نگاه کنم و ناراحت شوم؟ پشیمان هم نیستم، خیلی هم شاد و راحتم.
البته همهٔ اینها را براساس آیات می گویند؛ چون خودشان را از طریق قرآن و روایات شناختند و جایگاه خودشان را می فهمند. خوب عنایت می کنید؛ این بحث و داستان خیلی لطیف است! لذا دربارهٔ اینها می گوید: «أَلاٰ إِنَّ أَوْلِیٰاءَ اَللّٰهِ لاٰ خَوْفٌ عَلَیهِمْ وَ لاٰ هُمْ یحْزَنُونَ»(سورهٔ یونس، آیهٔ 62﴾. حالا بدنش را نگاه می کند، می بیند همه اش کج وکوله شده است؛ نور چشم و شنوایی گوش رفت، زبان کُند شده، سفره که می اندازند، نمی تواند هرچه سر سفره است، بخورد. اصلاً هیچ وحشتی ندارد و می گوید این طبیعت ماده است و غصهٔ گذشته را هم نمی خورد، چون پروندهٔ گذشته را که نگاه می کند، می بیند پر از نماز، روزه، کار خیر، صدق، نماز نیمهٔ شب، گریهٔ و گریهٔ برای ابی عبدالله(ع) و اهل بیت(علیهم السلام) است. اصلاً غصه نمی آورد؛ یعنی هر کاری هم بکند که غصه بخورد، غصه نمی خورد! چون طبع این وجود ابداً غصه نمی آورد. حالا امیر ما، امیر همه مان، امیر کل، امیر گذشتگان و امیر همهٔ آیندگان، وقتی فرقش در تاریکی شب شکافت و خون فوران کرد، گفت: «فزت و رب الکعبه» من به کامیابی رسیدم، «لاٰ خَوْفٌ عَلَیهِمْ» از چه چیزی بترسم و بیم داشته باشم؟ یعنی اینها که خودشان می دانند دوزخی نیستند، برای چه بترسند؟ آنها می دانند که گذشته را فدا و خرج غیر خدا نکرده اند، چرا غصه بخورند؟
-زیباترین جابه جایی عالم خلقت
من این را یک بار در دههٔ عاشورا(نمی دانم چندسال پیش) گفته ام؛ این آدم های بامعرفت مثل شما که خودتان را شناخته اید، بنده و مملوک هستید، در این دنیا مهمان هستید، می دانید که باید بدن و جان را هزینهٔ یک معشوق کنید که همهٔ کلیدها و همه چیز به دست اوست: «بِیدِهِ الْخیر وَ هُوَ عَلیٰ کلِّ شَیءٍ قَدِیرٌ» بندهٔ من! این بدن ورشکسته ات را می گیرم و بدنی بیست ساله، زیبا و تر و تازه به تو می دهم؛ این خانه ات را از دنیا می گیرم و بهشت ابد به تو می دهم که «عرض ها اَلسَّمٰاوٰاتُ وَ اَلْأَرْضُ»(سورهٔ آل عمران، آیهٔ 133)؛ این شکمی که حالا دکتر گفته این سی تا غذا را نخور، یک خرده نان و پنیر یا نان و هندوانه بخور، از تو می گیرم و شکمی به تو می دهم که هرچه نعمت در بهشت است، از هر کجایش دلت بخواهد، «تَشْتَهِیهِ اَلْأَنْفُسُ»(سورهٔ زخرف، آیهٔ 71) بخور؛ نه سردرد و نه دل درد می گیری، نه طُخَمه پیدا می کنی. در حقیقت، من هیچ چیز از تو نگرفته ام، بلکه جابه جا کرده ام و این جابه جایی زیباترین جابه جایی در عالم خلقت است. این هزینه شدن است.
حجتالاسلام محسن عرفاتی سرپرست شبکه قرآن از پیشنهاد این شبکه برای همکاری محتوایی با «سیمافیلم» در زمینه تولید سریال در سال ۹۸ خبر داد.
به گزارش روابط عمومی شبکه قرآن و معارف سیما، حجتالاسلام محسن عرفاتی سرپرست شبکه قرآن و معارف سیما در گفتگو با خبرنگار مهر درباره رویکرد شبکه قرآن در سال آینده بیان کرد: رویکرد ما تنوع در ساختارهای برنامهسازی است با حفظ مباحث معارفی و قرآنی و حفظ محتوا به زبان هنر چون تلویزیون رسانهای است که کارهای نمایشی در آن اهمیت بسیاری دارد.
وی درباره اینکه چقدر امکان دارد که در این شبکه در سال آینده وارد حوزه سریالسازی شود، گفت: ما پیشنهاد خود را در زمینه ساخت کارهای نمایشی به مسئولان ارشد سازمان ارایه کردهایم اما این به سیاستگذاریهای سازمان صداوسیما مربوط میشود.عرفاتی اظهار کرد: ما باید به این سمت حرکت کنیم که ساختارهای متنوع تولیدات تلویزیونی را در شبکه قرآن ببینیم.وی در پایان تأکید کرد: سریال در مرکزی به نام سیما فیلم ساخته میشود با این حال پیشنهاد ما این است که در محتوای فیلم و سریالهایی که در سیمافیلم تولید میشود نقش ایفا کنیم.
خانواده به عنوان پایه تربیتی جامعه ایرانی در گذشته و اکنون توسط جریانهای استعماری مورد هجمههای مختلفی قرار گرفته است. از ایده زندگی در خانه های مجردی و ترویج روابط آزاد تا تلاش برای رفع قبح از طلاق و تبدیل آن به حسن و کلاس اجتماعی همه را میتوان در دایره فعالیتهای خانواده ستیز جریانهای استعماری در ایران تعریف کرد. اما چندی است با پیشرفت فضای رسانهای نوع این هجمهها هم بهروزرسانی شده است و شیوههای نوینی برای بیشتر شدن گسستهای خانوادگی و جلوگیری از تشکیل خانواده به شیوه صحیح در دستور کار جریانهای ضد فرهنگی قرار گرفته است.
طرح ازدواج سفید یکی از همان طرحهای بهروزرسانی شده برای مقابله با خانواده متعهد است که چند سالی است بوقهای رسانهای جریانهای استعماری برای آن تبلیغ میکنند و به عنوان جایگزین ازدواج مطرح میشود. سرمایهگذاری جریانهای معاند برای ترویج این سبک از زندگی بسیار عجیب است و آنان که فضای رسانهای را میشناسند تایید میکنند که ترویج شیوههای نوین باهمباشی به جای ازدواج اصیل جزء موضوعات ترند در رسانههای معاند است.
ازدواج سفید چیست؟
در مورد ازدواج سفید تعاریف مختلفی بیان میشود. این نوع ازدواج در برخی از کشورها به عنوان ازدواج کامنلا یا ازدواج عرفی شناخته میشود که در واقع نوعی ازدواج غیر رسمی است، ولی مطابق قانون و عرف جامعه آن کشورها مسئولیتهای قانونی را متوجه زوجین میکند؛ اما در بسیاری از کشورها ازدواج سفید در واقع نوعی از باهمباشی بدون مسئولیت است؛ به گونهای که طرفین میتوانند هر زمانی به این رابطه پایان دهند؛ این نوع ازدواج در فرانسه و انگلستان به ازدواج بدون وصال[1] مشهور است. اما در ایران ازدواج سفید بیشتر به نوعی زندگی دوستانه و فارغ از مسئولیت گفته میشود که طرفین هیچگونه تعهدی نسبت به یکدیگر ندارند و برخلاف قانون و شرع اسلامی فقط به نوعی شریک جنسی یکدیگر میباشند.[2]
ازدواج سفید را به هرگونه تعریف کنیم یقینا در تعارض با ازدواج اصیل است و باعث میشود تا تمام مزایای ازدواج اصیل برای فرد و بالتبع برای جامعه از بین برود و با تعالی جامعه در تضاد جدی است.
فعالیتهای ترویجی در مورد ازدواج سفید
ازدواج سفید در واقع یک انتقال فرهنگی است به این معنا که این نوع ازدواج در جوامعی که محور تعاملات خود را بر اساس روابط آزاد و افسار گسیخته تعریف کردهاند یک مسئله پذیرفته شده است که با فرهنگ و سبک زندگی غلط آن منطقه همخوانی دارد اما در کشورهای شرقی مخصوصا کشورهای اسلامی این سبک از ازدواج اصلا پذیرفته شده نیست اما غرب برای سیطره فرهنگی و اجتماعی اقدام به انتقال این نوع از سبک ازدواج به ایران نمود.
سریالی برای انتقال فرهنگ
فیلمها و سریالهای در صد سال اخیر یکی از ابزارهای مهم انتقال فرهنگ بوده و هستند. یکی از سریالهایی که برای انتقال فرهنگ ازدواج سفید به ایران ساخته شد سریال Friends یا همان دوستان بود این سریال یک مجموعه سیت کام[3] است که توسط دیوید کرین و مارتا کافمن ساخته شده ودر 10 فصل و 260 قسمت از سپتامبر ۱۹۹۴ تا ماه مه ۲۰۰۴ از شبکه انبیسی پخش.[4]
در این سریال دوستانی به تصویر کشیده شدهاند که خارج از قواعد خانواده به زندگی دوستانه و به نوعی باهمباشی میپردازند و با هم همخانه میشوند و گاهی از هم جدا میشوند و باقی ماجرا… نکته جالب این است که دقیقا در زمانی که این سریال در تلوزیون امریکا در حال پخش است بدون هیچ فاصلهای با زیرنویس فارسی در اختیار جوانان ایرانی قرار میگیرد و همین به روز بودن باعث استقبال جوانان ایرانی میشود.
حال سوال این است در زمانی که بخشی از مالیات پرداختی مردم امریکا برای ساخته شدن سریال دوستان هزینه میشود، کدامین دست پنهان با هزینههای کلان اقدام به ترجمه و زیرنویس این سریال برای جوان ایرانی میکند و کدام نیت خیری میتواند در پشت پرده این ماجرا قرار بگیرد؟! دوستان در واقع نوع جدیدی از زندگی را برای جوان ایرانی به نمایش گذاشت که تا قبل از آن نسبت به آن واهمه داشته و شاید اصلا به آن فکر نمیکرد.
از فعالیتهای مستقیم دولتهای استعمارگر که بگذریم پیاده نظام داخلی و اپوزوسیون خارج نشین هم برای نهادینه کردن این سبک از زندگی پا به میدان گذاشتند؛ به عنوان مثال ماهنامه زنان امروز یکی از مجلههایی بود که بعد از یک دوره هفت ساله توقیف مجدد در خرداد 93 مجوز فعالیت گرفت؛ اما به دلیل پرداختن به موضوع ازدواج سفید و ترویج آن به جرم «اشاعه فحشا و منکرات و انتشار مطالب خلاف عفت عمومی» و «اخلال به مبانی و احکام اسلام»[5] در هفتم اردیبهشت 1394 مجددا توقیف شد.
از طرفی رسانههای فارسی زبان و شبکههای اجتماعی که در خارج از کشور فعالیت میکنند به شدت برای ترویج این نوع ازدواج در ایران سرمایهگذاری نمودند و بنا بر یک آمار غیر رسمی در شش سال گذشته بیش از 400 مصاحبه و گزارش فقط از یازده رسانه فارسی زبان غیر داخلی در تایید ازدواج سفید منتشر شده است.
علاوه بر آن شبکه هایی مثل فارسیوان و جم تیوی تلاش میکنند با ساخت و یا دوبله فیلمهایی با محتوای روابط آزاد قبح اجتماعی این نوع زندگی را شکسته و به نوعی آن نظریه انتزاعی را صورت عینیت بخشیده و آن را ملموس و دستیافتنی نشان دهند؛ نکته جالب این است که مروجان ازدواج سفید در دفاع تمام قد از این سبک زندگی، سراسر آن را حسن بیان کرده و هیچ عیبی بر قامت نظریه خود نمیبینند اما همین جماعت به ازدواجهای اصیل و سنتی که میرسند به بر شمردن معایب بی حد و حصر آن میپردازند؛ گو اینکه نسل بشر تا کنون به واسطه ازدواج سفید باقی مانده است و هزاران سال است که بشربا مدل ازدواج سفید زیست میکند!
ازدواج سفید نسخهای پیچیده شده است که اگرچه در حال حاضر عده کمی از جوانان ایرانی به آن واکنش مثبت نشان دادهاند، اما اگر به روشنگری و مقابله با آن نپردازیم در مدت زمانی کوتاهتر از آنچه ما فکر میکنیم به عنوان یک فرهنگ ثانویه در ایران پذیرفته خواهد شد و اگر این اتفاق بیفتد دیگر نمیتوان در مقابل آن حرکت مثمر ثمری انجام داد.
نویسنده: عبدالصالح شمساللهی
منابع و پی نوشتها
[1] انگلیسی White marriage ، فرانسوی Mariage blanc
[2] ر ک: سایت ویکی پدیا واژه ازدواج سفید
[3] نوعی از کمدی است که به آن کمدی موقعیت گفته میشود به این صورت که طنز در فضای زندگی عادی رخ میدهد و ژانر مخصوص و غیر واقعی ندارد و بیشتر از نوع تعاملات اجتماعی نشئت میگیرد.
[4] رک: سایت ویکی پدیا، ذیل واژه سریال دوستان
[5] قانون مطبوعات، بند ۲ از ماده ۶
بنیان خانواده و ازدواج سفید
خانواده به عنوان کوچکترین اجتماع انسانی پایه صلاح یا فساد اجتماعات بزرگ انسانی است وبه میزانی که این اجتماعی کوچک سالم و متعهد باشد جوامع بزرگتر نیز سالم و متعهد میشود. به همین دلیل اسلام برای این اجتماع مهم انسانی دستورات بسیار زیادی داده است که مراعات آن دستورها زیبایی و پویایی جامعه را به همراه دارد.
دستور به تشکیل خانواده
خانواده بستر تعالی حقیقی انسان است. تربیت انسانها و رشد و نمو آنها در سایه این نهاد مقدس شکل میگیرد و معمولا کسانی که از خانواده سالمی برخوردار نیستند در انتخاب شیوه زندگی و راه و منش خود دچار مشکل میشوند. نکته قابل توجه این است که زمانی که به زندانها سر بزنیم و یا زندگینامه افراد مجرم را نگاه کنیم به این نتیجه میرسیم که پایه مشکلات اخلاقی روحی و اجتماعی آنها در نداشتن خانواده مناسب است به همین دلیل در متون اسلامی به کرات به تشکیل خانواده بر اساس معیارهای صحیح دستور داده شده است که مشهورترین دستور، آیه شریفهای است که میفرماید:
وَأَنکِحُوا الْأَیَامَى مِنکُمْ وَالصَّالِحِینَ مِنْ عِبَادِکُمْ وَإِمَائِکُمْ إِن یَکُونُوا فُقَرَاءَ یُغْنِهِمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ[1]
مردان و زنان بیهمسر خود را همسر دهید، همچنین غلامان و کنیزان صالح و درستکارتان را؛ اگر فقیر و تنگدست باشند، خدا از فضل خود آنان را بینیاز میسازد؛ خدا گشایشدهنده و آگاه است!
نکته ظریف در آیه این است که میفرماید فرزندان و غلامان صالح خود را به ازدواج درآورید؛ شاید بتوان از کلمه صالحین این نکته را برداشت کرد که تا قبل از به فساد کشیده شدن آنها این کار را بکنید و نگذارید که دریچههای انحراف و فساد به روی آنها باز شود.
نبی مکرم اسلام(ص) با تأکید بر تشکیل خانواده آن را به معنای پایبندی به سنت خود دانسته و در روایت مشهوری میفرماید:
النِّکَاحُ سُنَّتِی فَمَنْ رَغِبَ عَنْ سُنَّتِی فَلَیْسَ مِنِّی.[2]
ازدواج، سنّت من است. هر کس از سنّت من رویگردان شود از من نیست.
تأکید بر این امر مقدس به حدی در متون اسلامی زیاد است که شاید بتوان از آن برداشت وجوب کرد؛ البته فقهای بزرگوار در خصوص کسی که به واسطه نداشتن همسر به گناه بیفد حکم به وجوب دادهاند[3] اما در خصوص ازدواج برای کسی که به واسطه نداشتن همسر به گناه نمیافتد حکم به استحباب مؤکد کردهاند.
ثمرات ازدواج
ازدواج صحیح ثمرات متعدد و بسیار مبارکی برای فرد و جامعه دارد و باعث میشود تا جامعه استحکام بنیادین پیدا کند. از اصلیترین ثمرات ازدواج میتوان به موارد زیر اشاره کرد.
تقویت بنیانهای دینی
جامعه و کنشها و واکنشها فردی و اجتماعی همه معلول میزان پایبندی افراد به یک اعتقاد و یا یک شریعت و قانون است و ما اگر بخواهیم ظواهر و بطون جامعه ما دینی باشد باید تلاش نماییم تا این پایبندی روز به روز بیشتر شود. اما نکته مهم و ظریف این است که عدم پایبندی همیشه معلول عدم علم و آگاهی نیست و در موارد مهمی این نیاز است که حتی فرد آگاه را از پایبندی به اصول دینی و یا قواعد شرعی باز میدارد. یکی از نیازهایهای زیستی و طبیعی انسان که عدم توجه به آن در انسانهای معمولی میتواند مشکلات زیادی را به دنبال داشته باشد نیاز به ازدواج است که عدم توجه به آن میتواند انسان را تا مرز کفر پیش ببرد؛ به همین دلیل در روایات اسلامی ازدواج به منزله تکمیل نیمی از دین آمده است؛ پیامبر خدا(ص) در این مورد میفرماید:
إِذَا تَزَوَّجَ الرَّجُلُ أَحْرَزَ نِصْفَ دِینِهِ فَلْیَتَّقِ اللَّهَ فِی النِّصْفِ الْآخَرِ.[4]
کسی که ازدواج کند، نصف دینش را حفظ کرده است پس برای حفظ نیمه دوم آن تقوا پیشه کند.
ادامه نسل
ادامه نسل بشر از موضوعاتی است که برای همه انسانها حائز اهمیت بوده و هست؛ معمولا اندیشمندان حوزه اجتماعی به آن توجه ویژه داشتهاند؛ متاسفانه در قرن اخیر و با ترویج تفکر زندگی منهای فرزند این مسئله به خطر افتاده است.شهید مطهری در مورد مسئله بقاء نسل می فرماید:
میل به داشتن فرزند و تداوم نسلها و پرورش انسانها از انگیزه و اهداف مهمّی است که در طول دورههای گوناگون، همواره عامل مهمّ ازدواج و تشکیل خانواده بوده است. تشکیل خانواده، ایجاد کانون پذیرایی نسل آینده است و سعادت نسلها بستگی به وضع خانوادگی دارد و سلامت امنیت فرزندان در گرو استحکام خانواده میباشد.[5]
پشتوانه جمعیتی
جمعیت از مؤلفههای قدرت جریانهای مختلف است؛ به همین دلیل همه جریانهای استعماری در گامهای اول تلاش مینمودند تا جمعیت جبهه حق را محدود و یا متفرق نمایند. در همین راستا ازدواج به عنوان پایه فرزند آوری به شدت مورد تشویق قرار گرفته است؛ تا جایی که در بعضی از متون آمده است که پیامبر(ص) در قیامت حتی به جنین سقط شده از مسلمین نیز مباهات میکند.
سلامت روانی جامعه
یکی دیگر از برکات ازدواج ایجاد سلامت روانی در جامعه است. همانطور که میدانید فشار نیاز جنسی و روحی پایه بسیاری از مشکلات روحی و روانی در فرد و جامعه است؛ لذا قرآن کریم برای کاستن از این فشار و رساندن سطح آرامش جامعه به یک سطح نرمال دستور به ازدواج داده است و میفرماید:
ومِن آیتِهِ اَن خَلَقَ لَکم مِن اَنفُسِکم اَزوجًا لِتَسکنوا اِلیها.[6]
از آیات و نشانههای الهی این است که برای شما همسرانی از سنخ خود شما[آدمیزاد] خلق کرده است تا در کنار آنها آرامش داشته باشید.
محققان در مورد ازدواج تا 35 خاصیت و برکت را شمرده اند که همه آنها از حوصله این نگاشته خارج است.
اما نکته مهم این است که در سالهای اخیر جریانهای خاصی برای تحت الشعاع قرار دادن ازدواج صحیح برنامههای سازمان یافتهای را در دستور کار قرار دادهاند و با تلاش رسانهای، ایجاد کمپین و دها برنامه دیگر تلاش میکنند تا بنیانهای خانواده در ایران را متزلزل کنند.
ازدواج سفید یکی از همین طرحهاست که قرار است سطح خانواده را به سطح زندگی دوستانه بدون تعهد تنزل دهد؛ تا از این رهگذر تمام برکاتی که در ازدواج صحیح و مرسوم وجود داشته است از بین ببرد و مسائلی مثل قدرت اجتماعی، پرورش نسل سالم، آرامش اجتماعی و دها موضوع دیگر را تحت الشعاع قرار دهند در قسمت دوم یاداشت مفصلتر به این موضوع میپردازیم.
نویسنده: عبدالصالح شمساللهی
ادامه دارد…
منابع:
[1] قرآن کریم، سوره نور ، آیه 32
[2] جامع الأخبار، ص 101
[3] رساله امام خمینی، مسئله 2443
[4] مستدرک الوسائل، ج 14، ص 154.
[5] مطهری، مرتضی، تعلیم و تربیت در اسلام، ص۳۹۸.
[6] قرآن کریم، سوره روم، آیه 21
چگونه زیستن و معاشرت کردن با همسر و فرزندان و سامان بخشی به امور خانه و زندگی که در حیات طیبه حضرت زهرا(س) بود، به عنوان «الگوی خانواده ها» خانه و خانواده او را به عنوان یک «خانواده الگو» مطرح ساخته است.
آن حضرت، آیین خانه داری و همسرداری را به خوبی مراعات می کرد. در زندگی واقعا شریک و همراه و هم راز همسرش امیرمؤمنان(ع) بود.
گاهی در خانه، به علت وضعیت دوران و شرایط تنگنای اقتصادی حاکم بر مسلمانان و آن حضرت غذایی نبود و کودکان و خود آن بانو گرسنه بودند، اما فاطمه زهرا(س) چیزی به حضرت علی(ع) نمی گفت و از او درخواستی نمی کرد؛ حتی به پیامبر خدا هم در این مورد سخنی نمی گفت. بیم آن داشت که همسرش نتواند خواسته او را برآورد و تأمین کند و شرمنده شود.
تا این حد مراعات مالی شوهر و پرهیز از «درخواست»، تنها از آن حضرت برمی آمد که همسر و همتای کسی همچون علی(ع) است.
مشارکت در کارهای خانه، جلوه دیگری از رفتار آن خانواده الگو بود. گاهی در اثر کار بسیار، دست هایش تاول می زد، لباس هایش غبارآلود می شد و بر لبانش دود و خاکستر می نشست.
کارها بین حضرت علی(ع) و فاطمه(س) تقسیم شده بود. آوردن آب و تهیه هیزم و کارهای خارج از خانه، برعهده علی(ع) بود و درست کردن آرد و خمیر و پختن نان و وصله زدن لباس و کارهای داخل خانه با فاطمه(س) بود. حضرت زهرا(س) از اینگونه تقسیم کار، بسیار خرسند بود؛ چرا که از برخورد و روبه رو شدن با نامحرمان در بیرون، دورتر بود. این نکته، درسی برای تقویت عفاف و پاکی زنان ما در جامعه اسلامی است.
شخصیت بخشی به فرزندان
در سیره عملی حضرت زهرا(س) توجه به شخصیت بخشی فرزندان و ایجاد اعتماد به نفس در آنها کاملاً مشهود است. از جمله ابزارهایی که روح اعتماد به نفس و مشکل ستیزی را در کودک زنده نگه می دارد، مسابقه و رقابت های سازنده است. رو به رو ساختن کودکان با مشکلات و فراهم نمودن امکان رقابت برای آنها موجب بالا رفتن حس اعتماد می گردد. این مسئله به قدری ارزشمند و سرنوشت ساز است که اولیا کودک باید برای آن برنامه ریزی کنند.
حضرت زهرا(س) برای ایجاد اعتماد به نفس در فرزندان خود آنها را وادار و تشویق به مسابقه و ورزش می کرد.
از جمله نمونه های دیگر؛ روحیه شادابی و نشاط و محبت در بین افراد خانواده است. افراد خمود و پژمرده از کارایی لازم و مفید در امور اقتصادی و غیر اقتصادی برخوردار نمی باشند. افزایش کارایی، موجب کاهش هزینه های تولید و در نتیجه سود افزوده و بهره وری اقتصادی بیشتر می شود.
از منظر اسلام، نفع شخصی و مطلوبیت فرد به تنهایی مطرح نیست، بلکه سهم هر یک از افراد جامعه در ضرر و منفعت کل جامعه اثرگذار است. ایثار، پشتکار، گذشت، درستی و راستی و دیگر فضائل و ارزش های فردی شاکله اجتماع را سالم و پرثمر می سازد.
محبت و مهروزی به فرزندان
دانشمندان علوم تربیتی می گویند: کودکان در تمام دوران کودکی به محبت و اظهار علاقه نیازمندند. کودک می خواهد پدر و مادر او را دوست داشته باشند و نسبت به او اظهار علاقه کنند. کودک چندان توجهی به لباس، خوراک و محل زندگی ندارد اما به این موضوع توجه دارد که آیا او را دوست دارند یا نه؟
درس محبت در خانه حضرت زهرا(س) به طور کامل ارائه می شد و آن حضرت که خود از سرچشمه محبت و عطوفت رسول خدا(ص) سیراب شده و قلبش کانون محبت به همسر و فرزندانش بود در این جهت نیز وظیفه مادری خود را به بهترین شکل انجام می داد.
سلمان فارسی می گوید: روزی حضرت فاطمه زهرا(س) را دیدم، که مشغول آسیاب کردن غله است. فرزندش حسین(ع) به گریه افتاد و بیتابی می کرد. عرض کردم: برای کمک به شما، غله را آسیاب کنم یا بچه را آرام نمایم؟ حضرت فرمود: من به آرام کردن فرزند اولی هستم. شما آسیاب را بچرخانید.
خوب شوهرداری کردن
برای زن بزرگترین موفقیت و ارزش این است که در شئون گوناگون زندگی، خشنودی همسرش را به دست آورد و از هر گونه عملی که موجب ناراحتی شوهر می گردد پرهیز نماید. حضرت علی(ع) می فرمایند: «جهاد زن، خوب شوهرداری است» زن برای اینکه بتواند در این جهاد پیروزمند باشد باید تمام سعی و تلاش خود را بکار گیرد تا خانه را محل آرامش مرد قرار دهد.
شوهرداری حضرت زهرای مرضیه(س) بهترین الگو برای زنان مسلمان است. رفتار حضرت زهرا(س) با شوهر در عالی ترین مرحله صفا و مهربانی بود. نه تنها هرگز خاطر شوهر را نرنجاند بلکه یاوری مهربان برای او بود.
حضرت علی(ع) می فرمایند: «سوگند به خدا، من زهرا(س) را تا آن زمان که خداوند او را به سوی خود برد، خشمگین نساختم و در هیچ کاری موجب ناخشنودی او نشدم. او نیز هیچ گاه مرا خشمگین نکرد و عملی از او سر نزد تا باعث ناخشنودی من شود.»
و همچنین نقل است که امام علی(ع) فرمود:
«هرگاه به چهره او «زهرا(س)» نگاه می کردم هر گونه غم و اندوه از من برطرف می شد.»
پس از ماجرای تلخ سقیفه، سران سقیفه برای جلب افکار عمومی مردم به فکر چاره افتادند تا به گونه ای که از حضرت زهرا(س) دلجویی نمایند که اجازه ملاقات می خواستند. اما فاطمه زهرا(س) هر گونه پیشنهادی را رد می نمود و موضع اعتراض و سکوت و بیزاری را ادامه می داد.
روزی امام علی(ع) وارد منزل شد و فرمود: فاطمه جان خلیفه و عمر در پشت درب منزل، منتظر اجازه ورود می باشند، تا نظر شما چه باشد. حضرت زهرا(س) فرمودند: «علی جان خانه، خانه توست و من همسر تو می باشم هر آنچه می خواهی انجام ده.»
تفاهم در زندگی مشترک
امیرالمؤمنین علی(ع) می فرماید: «به خدا سوگند (در سراسر زندگی مشترک با فاطمه(س) تا آنگاه که خدای عزیز و جلیل او را قبض روح فرمود هرگز او را خشمگین نساختم و بر هیچ کاری او را اکراه و اجبار نکردم، و او نیز مرا هرگز خشمگین نساخت و نافرمانی من نکرد؛ هر وقت به او نگاه می کردم رنج ها و اندوه هایم برطرف می شد.»
دعا در حق دیگران
امام مجتبی(ع) نقل فرموده اند که: «مادرم فاطمه(س) را دیدم شب جمعه در محراب خود به عبادت برخاسته است و تا نمایان شدن سپیده صبح در عبادت و رکوع و سجود می بود، و می شنیدم که برای مؤمنین و مؤمنات دعا می فرمود و آنان را نام می برد و برایشان دعا می کرد، و برای خود هیچ دعا نمی کرد، به او گفتم: مادر! چرا همان طوری که برای دیگران دعا می فرمایی برای خودت دعا نمی کنی؟»
فرمود: «پسرم، ابتدا همسایه سپس خانه خود.»
تشویق فرزندان به فراگیری علم
حضرت زهرا(س) از همان آغاز کودکی فرزندانش، عبادت خدای تعالی را در روح و روان آنها تثبیت کرد و خوی پرستش خدای یکتا را در فطرت لطیف آنها سرشت و از همان آغاز به آنها علم آموخت و آنها را برای کسب معارف و تشویق در فراگیری، آماده می کرد، به عنوان مثال به فرزندش حسن(ع) که هفت ساله بود می فرمود: «به مسجد برو، آنچه را از پیامبر شنیدی فراگیر و نزد من بیا و برای من بازگو کن.»(8)
مقام ایثار و گذشت
شیعه و سنی نقل کرده اند، امیرمؤمنان و فاطمه زهرا و امام حسن و امام حسین(ع) و خادمه آنان «فضه» طبق نذری که کرده بودند سه روز، روزه گرفتند.
شب اول هنگام افطار فقیری در زد، حضرت علی(ع) افطار خود را به او داد. سایرین نیز به او اقتدا کرده و افطار خود را به فقیر دادند و با آب افطار کردند. شب دوم یتیمی در زد و باز افطار خود را به او دادند. شب سوم نیز اسیری آمد و چیزی طلبید، این بار نیز افطار خود را به او دادند.
آنگاه از سوی خدای متعال سوره «هل آتی علی الانسان» نازل شد و در آن آیه «و یطعمون الطعام علی حبه مسکینا و یتیما و اسیرا» اشاره به ایثار و انفاق آن بزرگواران دارد.