مقاومت، یعنی تسلیم خواسته طرف مقابل نشدن و تلاش در جهت تحقق بخشی به اراده خویشتن است. مقاومت مفهوم وسیعی به اندازهی تاریخ بشریت دارد. مقاومت سربازی همیشه آماده است که در هر دو جبهه حق و باطل حضور دارد. اما آنجا که مقاومت، بر پایهی آموزههای اسلامی شکل گیرد، مقاومت اسلامی نام خواهد داشت.
مقاومت اسلامی هر نوع مقاومتی است که بر اساس آموزهها و احکام دین توسط یک مسلمان و یا گروهی از آنها در مقابله با دشمنان اسلام و مسلمانان در هر مکان و زمانی شکل میگیرد. اما این مفهوم عام مقاومت اسلامی میباشد که شاید بتوان تاریخ آن را مصادف با روزهای آغازین بعثت پیامبر اسلام«ص» دانست. مقاومتی که مسلمانان در برابر سرزنشها و تهدیدهای مشرکین و کفار داشتند و تسلیم آنها نشدند. بارزترین نمونه آن، مقاومت سه ساله گروه مسلمانان در شعب ابیطالب است. اما مقاومت اسلامی دارای مفهومی خاصی نیز میباشد که شامل عبارت «محور مقاومت اسلامی» است. مقاومت کشورها و سازمانها، گروها و افراد بر اساس اسلام در برابر تهاجم نظام سلطه و متحدان آن که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران و همسو با این انقلاب، در سطح منطقه و با محوریت مسئله فلسطین و مقاومت در برابر تجاوزات اسرائیل تبلور یافت، مقاومت اسلامی در مفهوم خاص است. در سالهای بعد نیز مقاومت در برابر تجاوزات آمریکا و متحدان آن نیز بر آن افزوده شد. جمهوری اسلامی ایران، حزب الله لبنان، گروههای مقاومت در فلسطین، انصارالله در یمن، مردم عراق، سوریه و بحرین، از شناخته شده ترین اجزاء و اعضای محور مقاومت اسلامی در منطقه میباشند. به طور کلی هر کشور و سازمانی که همسو با انقلاب اسلامی ایران در برابر تجاوزات و ستمگریهای نظام سلطه و متحدان آن بویژه رژیم صهیونیستی مقابله مینماید در محور مقاومت اسلامی قرار میگیرد.
گروهای که در جهان اسلام شکل گرفتند مانند القاعده، داعش و … را به خاطر اعتقادات انحرافی، تهاجمی بودن، هم نوا بودن آنها با آمریکا و اسرائیل، جنگ در داخل جهان اسلام و قیام علیه مسلمانان، نمیتوان جزو محور مقاومت اسلامی به حساب آورد.
مقاومت اسلامی اساساً در برابر ظلم ، تجاوز و اشغالگری، دین ستیزی، سلطه استکبار و متحدان آنها شکل گرفته و هدفش حفظ دین، حفظ انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی ایران، باز پس گیری سرزمینهای اشغالی در فلسطین، دفاع از تمامیت ارضی، حفظ استقلال و حق تعیین سرنوشت و نیز جلوگیری از غارت منابع و ثروت در عراق، سوریه، لبنان ، یمن و بحرین میباشد.
حفظ انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی ایران به عنوان محور اصلی و حامی مقاومت، کمک به حفظ، تقویت و تداوم مقاومت مردم فلسطین، شکسته شدن ابهت و اسطوره شکست ناپذیری نظام سلطه و صهیونیزم، گسترش و تقویت روحیه مقاومت در برابر نظام سلطه، شکل گیر هستههای جدید مقاومت مردمی درمنطقه؛ مانند: حشدالشعبی، فاطمیون)، زینبیون و انصارالله و… را میتوان از دست آوردهای مقاومت اسلامی در جهان و منطقه دانست.
آگاهی و تنفر روز افزون ملتها نسبت به ماهیت و عملکرد نظام سلطه در جهان، بویژه در جهان اسلام و آگاهی در حال افزایش ملتها نسبت به حقوق خویش اهدافی است که مقاومت اسلامی دنبال میکند.
امام رضا علیه السلام در مورد منزلت فرزندشان امام جواد علیه السلام و مادر مکرمه آن حضرت، به یارانش فرمود: من داراى پسرى شدهام که همچون موسى علیه السلام شکافنده دریاهاى علم است و همانند عیسى علیه السلام مادرى قدسیه و پاکیزه دارد.
امام جواد علیه السلام در سن کودکی به امامت رسید و هفده سال رهبرى شیعیان را به عهده داشت. ایشان در دورهای به امامت رسیدند که جامعه در عرصه سیاسی و اجتماعی گرفتار چالشهای عقیدتی بود. دوران امامتِ حضرت با خلافت مأمون و معتصم عباسی مقارن بود.
از آنجایی که امام جواد علیه السلام در کودکی به مقام رفیع امامت نائل شدند به ایشان شبهههای زیادی وارد میشد و حضرت با توجه به آیات قرآن هیچ کدام را بدون پاسخ نمیگذاشتند. على بن اسباط مىگوید: روزى به امام جواد علیه السلام عرض کردم: اى مولاى من! مردم به کوچکى سن شما ایراد مىگیرند و به این جهت از پذیرفتن امامتتان سر باز مىزنند. امام در پاسخ فرمودند: چرا آنان این نکته را بر من ایراد مىگیرند؟ به خدا سوگند! خداوند متعال به پیامبرش صلى الله علیه و آله فرمود: «قل هذه سبیلى ادعوا الى الله على بصیرة انا و من اتبعنى» ؛ «بگو: این راه من است! من و هر کسى که پیرو من باشد، با بصیرت کامل، (همه مردم را) به سوى خدا دعوت مىکنیم» و غیر از على علیه السلام در اول اسلام کسى از رسول الله صلى الله علیه و آله پیروى نکرد و آن حضرت در آن هنگام 9 ساله بود و من هم 9 سال دارم.
همچنین روزى على بن اسباط در دوران کودکى امام جواد علیه السلام به حضور آن حضرت شرفیاب شد. او مىگوید: من دقیقاً به قد و قامت آن بزرگوار خیره شده و قیافه و حرکات و سکناتش را زیر نظر داشتم تا در موقع مراجعت، شکل و شمایل امام جواد علیه السلام را بهتر براى یارانم در مصر نقل کنم. درست در همین هنگام که با این اندیشه به او نگاه مىکردم، آن حضرت نشست و رو به سوى من کرده و گفت: «اى على بن اسباط! خداوند کارى را که در مسئله امامت کرده، همانند کارى است که در مسئله نبوت انجام داده است. گاهى در قرآن مىفرماید: «و آتیناه الحکم صبیا» ؛ «ما به یحیاى پیامبر علیهالسلام در دوران کودکى فرمان نبوت دادیم.» و گاهى در مورد انسانها مىفرماید: «حتى اذا بلغ اشده و بلغ اربعین سنة» ؛ «تا زمانى که به کمال قدرت و رشد عقلى برسد و به چهل سالگى بالغ گردد.» با توجه به این آیات همانگونه که ممکن است خداوند متعال حکمت را به انسانى در کودکى بدهد، در قدرت اوست که آن را در چهل سالگى بدهد». به این ترتیب هر گونه شک و شبهه را در مورد امامتش از ذهن شیعیان زائل مینمودند.
امام در سن 25 سالگى و در عُنفوان جوانى به دستور معتصم عباسى و توسط همسر بىوفایش امالفضل، دختر مأمون خلیفهی عباسی در شهر بغداد به شهادت رسید. مأمون با اهدافی کاملاً سیاسی و نیرنگ کارانه و به دلیل اینکه با قتل امام رضا علیه السلام دچار بدنامی و تزلزل شده بود، دختر خود، ام الفضل، را به همسری امام جواد علیه السلام درآورد. به نظر میرسد موافقت امام با این ازدواج به خاطر فشاری بوده که مأمون از پیش بر امام وارد کرده بود و هم چنین به خاطر این بود که نزدیکی امام به دربار میتوانست مانع ترور آن حضرت و یاران برجسته امام توسط عوامل خلیفه باشد.
معتصم با فریب امالفضل، مقصود پلید خویش را عملی ساخت. او با مسموم کردن غذا یا آب آشامیدنیِ حضرت، آن مولای بزرگوار را شهید کرد و جهانی را از فیض وجود آن خورشید عالم تاب محروم ساخت.
پیکر پاک امام جواد علیه السلام در کنار قبر، امام موسی بن جعفر علیه السلام در گورستان قریشِ بغداد به خاک سپرده شد. این محل که مزار پاک شهدای علوی و سادات بود، پس از انتقال بدن پاک امام موسی جعفر علیه السلام از زندان بغداد، کاظمیه خوانده شد و پس از شهادت حضرت جواد علیه السلام و دفن ایشان در این محل، آن را کاظمین نامیدند.
امام جعفر صادق (علیه السلام):
چنان از خدا بترس که گویا او را می بینی و اگر تو او را نمی بینی او تو را می بیند.
داغ صادق شرر سینه ام افروخته کرد جگری سوخته یاد از جگر سوخته کرد
آن که هم ظاهر و هم باطن ما می داند با دلش زهر چه کرده است خدا می داند
بسم الله الرحمن الرحیم
انا لله و انا الیه راجعون، خبر درگذشت طالب علم و اخلاق کربلایی زینب ظاهرزاده قلب همه دوستان این عزیز سفر کرده را متأثر ساخت، طلبه هایی که سه شنبههای دعای توسل با نوای زینب عزیز را به یاد داشتند در غم از دست دادن دوست خود گریستند. بسیاری از دوستان در مراسم تدفین و ترحیم او حضور یافتند ولی بعضی دیرتر خبر هجرت او را شنیدند، لذا بر آن شدیم برای کربلایی زینب عزیزمان در مدرسه مراسم یادبودی برگزار نمائیم. به همین مناسبت روز یکشنبه 2/4/98 مراسمی جهت بزرگداشت و شادی روح ایشان با حضور خانواده، اساتید و دوستانش در مدرسه برگزار نمودیم. این برنامه با تلاوت آیاتی از کلام وحی آغاز گردید و در ادامه جناب آقای دکتر بسیج سخنران جلسه بودند (موضوع سخنرانی درک حقیقت و واقعیت زندگی، بفهمیم و درک کنیم که هدف از آمدن ما به دنیا چه بوده است؟ بعد از دنیا اخری است و اخری همان باطن دنیاست. همانگونه که جوانی باطن کودکی ماست، پیری ما هم باطن جوانی مان است و اگر انسان در جوانی اهل علم و معرفت بود در پیری هم اینگونه خواهد بود و لذا انسان ها در دنیا خالق بهشت و جهنم خود هستند.) پس از سخنرانی با قرائت زیارت عاشورا و ذکر مصائب حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها توسط یکی از طلاب، حضار جلسه به فیض معنوی رسیدند. و در پایان میهمانان حاضر در جلسه با چای و خرما پذیرایی شدند و خانواده ظاهرزاده نهار میهمان مدرسه بودند.
بسم الله الرحمن الرحیم
روز پنج شنبه 26/2/98 مصادف با سالروز وفات حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها نشستی به همین مناسبت با موضوع عوامل استحکام خانواده با حضور حجت الاسلام دکتر کاظمی استاد حوزه و دانشگاه در جمع طلاب و تعدادی از اساتید و کادر مدرسه برگزار گردید. این جلسه با ذکر صلوات بر محمد و آل محمد آغاز گردید، سخنران محترم بحث را با سئوالی از حاضران آغاز نمودند « از میان متأهلین چه کسانی حاضرند در قیامت هم با همسران خود زندگی کنند؟ » و در ادامه پاسخ حضار روایتی از وجود مقدس پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بیان فرمودند:« زوجتی خدیجه فی الدنیا و الاخرة ، همسر من خدیجه هم در دنیاست و هم در آخرت » سپس بحث را اینگونه ادامه دادند گاهی مواقع گفته می شود آنها پیامبر و معصوم هستند ولی بحث اینجاست که حضرت خدیجه سلام الله علیها پیغمبر نبوده! پس به این نتیجه می رسیم که حتما زندگی ایشان قوانینی داشته که بر آنها استوار بوده و لذا پیامبر در مورد حضرت خدیجه اینچنین می فرمایند. خداوند در قرآن کریم از 4 خانواده صحبت می کند. 1- زن در اعلی علیین و مرد در اسفل السافلین ( آسیه و فرعون ، و آسیه از خدا درخواست کرد: ” رب ابن لی بیتا عندک فی الجنة ” ) 2- زن در اسفل السافلین و مرد در اعلی علیین ( زن نوح و زن لوط ، ” قیل لهما ادخلا النار مع الداخلین ” ) 3- زن و مرد هر دو در اسفل السافلین ( ابولهب و زنش ) 4- زن و مرد هر دو در اعلی علیین ( پیامبر اکرم و همسر ایشان ، حضرت علی و فاطمه زهرا علیهما السلام ) نکته مهم اینست که هر کسی می تواند سعادتمند باشد چه زن باشد و چه مرد، تکلیف زن و مرد در اسلام یکی است. ایشان در ادامه به بیان عوامل اختلاف میان زن و مرد در زندگی پرداختند: 1- زندگی مشترک با والدین ( بهتر است در اول زندگی مطرح شود تا بعدا موجب اختلاف زوجین نشود.) 2- رازگویی ( که البته بین خانم ها بیشتر است و نباید رازهای زندگی زوجین در میان والدین مطرح شود و اگر مشکلی هم هست به صورت غیر مستقیم بیان شود.) 3- فشار کار بین زن و مرد ( اگر کار و فعالیت بیرون امور داخل خانه را تحت الشعاع قرار دهد باید کار بیرون ترک شود.) 4- سوء تفاهم ها ( گاهی بین زن و مرد سوء تفاهم هایی اتفاق می افتد، قرآن می فرماید: ” یا ایها الذین آمنوا اجتنبوا کثیرا من الظن ان بعض الظن اثم ” و یک روایت هم داریم ” ضع امر اخیک علی احسنه، امر برادرت را بر بهترین وجه آن قرار بده ” ) 5- استفاده از اهرم فشار ( خصوصا زن در مقابل مرد ) 6- نصیحت های پی در پی 7- داشتن تفاوت مبانی ( در تربیت فرزند، در امور خانه، بیرون رفتن فرزند، پدر می گوید لازم است و مادر می گوید لازم نیست. ) 8- سرد مزاجی زن و مرد ( ارتباط معقول جنسی بین زن و مرد ، عامل تغذیه، ترشح دوپامین در مغز ) 9- تعریف زن از مردی غیر از شوهرش و شوهر از زنی غیر از زن خودش 10- یادآوری خواستگاری های قبلی، یا آقایان کاندیدای قبل را مطرح می کنند. 11- توجه مرد به رفع نیازهای مادی نزدیکان ( ماده 1203 قانون مدنی می گوید اول نیازهای مادی زن باید تأمین شود. ) 12- حساسیت زن به نزدیکان مرد ( مثلا اگر مرد با خواهرش صمیمی است و ارتباط میان خواهر و برادر دوستانه است. ) 13- ارتباط خانم با دوستان مجردش در خانه بسیار مشکل ایجاد می کند، اما اگر آقا دوستان مجرد خود را به خانه بیاورد به ندرت مشکل ایجاد می شود. 14- افشای عیوب ( حتی به مادر خوتان و بالاخص به مادر خودش عیوب همسرتان را نگویید. ” هن لباس لکم و انتم لباس لهن ” ) 15- ارتباط فامیلی ناهمگون 16- وارد کردن بحث های سیاسی به محیط خانه 17- مخالفت زن با دعوت های شغلی مرد. و در آخر جلسه با ذکر صلوات بر محمد و آل محمد پایان پذیرفت.