موضوع: "بدون موضوع"
ماه عجب (فضیلت ماه رجب)
در حکایتی دل نشین از پیامبر گرامی اسلام از زبان شخصی به نام ثوبان این چنین آمده است که: با رسول خدا(ص) در قبرستان بودیم. حضرت ایستاد و گذشت و دوباره ایستاد. عرض کردم: یا رسول الله، چرا این گونه رفتار می کنید؟ پس آن حضرت گریه شدیدی کرد، ما هم گریه کردیم. آن گاه فرمود: ای ثوبان، صدای ناله اهل عذاب را شنیدم. بر آنها رحم کردم، دعا کردم و خداوند عذاب آنها را تخفیف داد. سپس فرمود: ای ثوبان! اگر کسانی از اهل این قبرستان، که در عذابند، یک روز از ماه رجب را روزه گرفته بودند و یک شب را تا صبح قیام می کردند و به عبادت می پرداختند، در قبرها معذب نمی شدند.
گاه شیئی گران بها، یا انسانی ارزشمند و یا یک زمان مهم و ویژه، مورد بی توجهی انسان ها قرار می گیرد، تنها بدان سبب که شناختی از آنها ندارند و در نتیجه، بهره خویش را از آنها نمی ستانند و استفاده لازم را نمی برند. ماه رجب از زمان ها و اوقات بسیار مهم و ویژه است که برای آنکه ـ بدون استفاده این فرصت ـ از کفمان نرود.
روایات فراوانی پیرامون فضیلت این ماه و شناساندن قدر و منزلت آن از طریق اهل بیت(ع) به دست ما رسیده است که در ادامه به برخی از آنها اشاره خواهد شد:
1. پیامبر اکرم(ص) فرمود:
آگاه باشید که رجب ماه خداست و آن ماه بسیار بزرگی است. این ماه «اصم» نامیده شد؛ بدان سبب که هیچ ماهی در فضیلت و حرمت در نزد خدا با او برابری نمی کند.1
2. از ابن عباس نقل است که:
هرگاه ماه رجب می آمد، رسول خدا(ص) مسلمانان را دور خود جمع می کرد و میان آنها می ایستاد. آن گاه خطبه می خواند، حمد و ثنای الهی را به جای می آورد و صلوات بر انبیای گذشته می فرستاد و می فرمود:
ای مسلمانان، ماه بسیار بزرگ و بابرکتی بر شما سایه انداخته است ـ یعنی ماه رجب ـ و آن ماهی است که در آن، رحمت خدا بر کسی که خدا را عبادت کند، فرو می ریزد؛ بدان شرط که مشرک و بدعت گزار نباشد. آگاه باشید که در ماه رجب، شبی است که هر که خواب را در آن، بر خود حرام کند و به عبادت خدا بپردازد، خدا بدنش را بر آتش حرام می کند و هفتاد هزار ملک با او مصافحه می کنند و برایش تا رجب بعد آمرزش می طلبد.2
باید گفت آن شب نامعلوم که در ذیل خبر ذکر شد، چه شبی است، علما با استفاده از اخبار دیگر، چهار احتمال داده اند: احتمال دارد مراد، شب اول ماه رجب باشد و یا شب جمعه اول رجب که به لیلةالرغائب موسوم است. نیز احتمال دارد مراد، نیمه رجب و یا بیست و هفتم رجب باشد.
3. و از حضرت امیرمؤمنان علی(ع) نقل است که:
هر کس در ماه رجب صدقه بدهد، خداوند روز قیامت در بهشت او را به ثوابی گرامی می دارد که هیچ چشمی ندیده و هیچ گوشی نشنیده و به خاطر بشری خطور نکرده است.3
4. از امام رضا(ع) نیز روایت شده است:
هر که به اشتیاق ثواب، روز اول ماه رجب را روزه بدارد، خدای عزوجل، بهشت را بر او واجب گرداند؛ هر که روز وسط رجب را روزه بدارد، می تواند دو قبیله (پرجمعیت) مانند ربیعه و مضر را شفاعت کند؛ و هر که روز آخرش را روزه بدارد، خدای عزوجل او را از پادشاهان بهشت گرداند و شفاعتش را دربارة پدر، مادر و همة بستگان و آشنایان و همسایگان بپذیرد، گرچه در میان آنها مستحقان دوزخ باشند.4
5. در حکایتی دل نشین از پیامبر گرامی اسلام از زبان شخصی به نام ثوبان این چنین آمده است که:
با رسول خدا(ص) در قبرستان بودیم. حضرت ایستاد و گذشت و دوباره ایستاد. عرض کردم: یا رسول الله، چرا این گونه رفتار می کنید؟ پس آن حضرت گریه شدیدی کرد، ما هم گریه کردیم. آن گاه فرمود: ای ثوبان، صدای ناله اهل عذاب را شنیدم. بر آنها رحم کردم، دعا کردم و خداوند عذاب آنها را تخفیف داد. سپس فرمود: ای ثوبان! اگر کسانی از اهل این قبرستان، که در عذابند، یک روز از ماه رجب را روزه گرفته بودند و یک شب را تا صبح قیام می کردند و به عبادت می پرداختند، در قبرها معذب نمی شدند. 5
6. شخصی به نام سالم نامی که از صحابه حضرت صادق(ع) بود، می گوید:
چند روزی از ماه رجب باقی مانده بود که خدمت آن حضرت مشرف شدم.فرمود: ای سالم، آیا چیزی از این ماه را روزه گرفته ای؟ عرض کردم: خیر. فرمود: آن قدر ثواب از تو فوت شده که مقدار آن را تنها خدا می داند! سپس فرمود: همانا رجب، ماهی است که خداوند او را فضیلت داده و بسیار احترام کرده و کرامت آن را برای روزه داران واجب ساخته است.سالم گوید: عرض کردم: یابن رسول الله، اگر چند روزی باقی مانده از این ماه راه روزه بدارم، به مقداری از ثواب های آن می رسم؟ فرمود: ای سالم! هر که یک روز از آخر این ماه را روزه بدارد، خدا ایمن می گرداند او را از سختی سکرات مرگ و هول قیامت، و عذاب قبر.
7. نماز سلمان در ماه رجب:
رسول خدا(ص) فرمود: ای سلمان، هر مرد و زن مؤمن که در ماه رجب سی رکعت نماز بخواند و در هر رکعت پس از حمد سه مرتبه «قل هو الله احد» و سه مرتبه سوره «قل یا ایّها الکافرون» را قرائت کند، خداوند هر گناهی را که در پیری و جوانی کرده است، از نامه عمل او محو می کند، و ثواب کسی را که در تمام آن ماه، روزه گرفته باشد، به او عطا می کند و تا سال آینده نام او را از نمازگزارندگان می نویسد و در هر روز از آن ماه، ثواب شهیدی از شهدای بدر برای او باشد و خداوند میان او و آتش فاصله انداخته و به عدد هر رکعت، ثواب هزارهزار رکعت در نامه عمل او می نویسد و او از پل صراط به سلامت رد می شود. و طریقه نماز این است که:
ده رکعت روز اول، ده رکعت روز نیمه و ده رکعت در روز آخر ماه رجب به جا آورد، هر دو رکعت به یک سلام و بعد از هر دو رکعت، دست ها را به آسمان بلند و چنین دعا کند:
لا إله إلّا الله وحده لا شریک له، له الملک و له الحمد یحیی و یمیت و هو حیّ لایموت بیده الخیر و هو علی کلّ شیءٍ قدیر. اللّهمّ لامانع لما اعطیت و لامعطی لما منعت و لاینفع ذالجدّ منک الجدّ.6
یادآوری:
پرسشی که ممکن است در ذهن ها بیاید این است که، چگونه امکان دارد در برابر اعمالی ناچیز و اندک در ماه رجب، آن همه ثواب و پاداش مترتب باشد؟ چگونه ذهن آدمی می تواند گستردگی آن همه ثواب را اذعان کند؟
در پاسخ باید گفت:
اولاً: متناسب با مقام کبریایی حضرت حق و جود و بخشش بی کران و بی انتهایش، همین قاعده است که در برابر اندکی از عمل خیر، پاداشی فراوان عطا فرماید، نه آنکه با آن همه فضل و رحمتش، در مقابل کار نیک به اندازه همان کار پاداش دهد. اساساً همان گونه که در دعای افتتاح وارد شده است: ولاتزیده کثرة العطاء ألّا جوداً و کرماً؛ فراوانی عطا، (نه تنها از خزائن حق تعالی نمی کاهد)، بلکه بر جود و کرمش می افزاید و جود و کرمش را گسترده تر می سازد.
گنج تو به بذل کم نیاید // وز گنج کس این کرم نیاید (نظامی)
به هر حال، به قول شیخ محمود شبستری، خداوند با یک جذبه، گدایی را شاه می گرداند و کوهی را در مقابل کاهی می بخشد:
گدایی گردد از یک جذبه شاهی // به یک لحظه دهد کوهی به کاهی (شبستری)
درین دریا فکن خود را، مگر دری به دست آری // کزین دریای بی پایان، گهر بسیار برخیزد
وگر موجیت برباید، چه دولت مر تو را زان به // که عالم پیش حکم تو، چو خدمتکار برخیزد (عراقی)
ثانیاً این گونه نیست که به صرف انجام دادن روزه و عبادات در این ماه، همه ثواب ها به دست آید؛ زیرا همان گونه که در روایات و نیز در دعای گرسنگی و تشنگی قرار مده». بهره برخی از روزه داران، از روزه، تنها گرسنگی و تشنگی و از عبادت، تنها خستگی بدنی است.
بنابراین، بدون شک بهره کامل از ثواب این عبادات از آن کسانی است که حتی المقدور، شرایطی چون اخلاص و اجتناب از گناهان را مراعات کنند.
پی نوشت ها:
1. مجلسی، بحارالانوار، ج97، ص26
2. همان، ص47
3. همان، ص33
4. امالی شیخ صدوق، ص10.
5. مجلسی، همان
6. آیت الله میرزا جواد ملکی تبریزی، المراقبات، ص131 و132
تفکر در اسلام جایگاه مبنایی دارد و بر آن بسیار تاکید شده است تا آنجا که در روایتی از امام صادق (ع) در توصیف اولوالالباب چنین آمده است: «إنَّ اُولی الألْبابِ الّذینَ عَمِلوا بالفِکْرَةِ حتّى وَرِثوا مِنهُ حُبَّ اللّه فان حب الله إذا ورثه القلب واستضاء به أسرع إلیه اللطف، فإذا نزل اللطف صار من أهل الفوائد، فإذا صار من أهل الفوائد تکلم بالحکمة [وإذا تکلم بالحکمة] صار صاحب فطنة، فإذا نزل منزلة الفطنة عمل فی القدرة، فإذا عمل فی القدرة عرف الاطباق السبعة، فإذا بلغ هذه المنزلة صار یتقلب فی فکر بلطف وحکمة وبیان،.فإذا بَلغَ هذهِ المَنزِلَةَ جَعلَ شَهْوَتَهُ و مَحَبّتَهُ فی خالِقِه ، فإذا فَعلَ ذلکَ نَزلَ المَنزِلَةَ الکُبرى فعایَنَ رَبَّهُ فی قَلبهِ ، و وَرِثَ الحِکمَةَ بغَیرِ ما وَرِثَهُ الحُکَماءُ ، وَ ورِثَ العِلمَ بغَیرِ ما وَرِثَهُ العُلَماءُ ، وَ ورِثَ الصِّدقَ بغَیرِ ما وَرِثَهُ الصِّدِّیقونَ . إنَّ الحُکَماء وَرِثُوا الحِکمَةَ بالصَّمتِ ، و إنَّ العُلَماءَ وَرِثوا العِلمَ بالطَّلَبِ ، و إنّ الصِّدِّیقینَ وَرِثوا الصِّدقَ بالخُشوعِ و طُولِ العبادة، فمن أخذه بهذه المسیرة إما أن یسفل وإما أن یرفع وأکثرهم الذی یسفل ولا یرفع، إذا لم یرع حق الله ولم یعمل بما أمر به، فهذه صفة من لم یعرف الله حق معرفته ولم یحبه حق محبته، فلا یغرنک صلاتهم وصیامهم وروایاتهم وعلومهم فإنهم حمر مستنفرة [1] خردمندان، کسانى هستند که با اندیشه کار کنند تا بر اثر آن، محبّت خدا را به دست آورند …. و چون به این منزلت برسد خواهش و محبّت خود را از آنِ آفریدگارش قرار دهد و هر گاه چنین کند به بزرگترین منزلت دست یابد و پروردگارش را در دل خویش ببیند و میراث دار حکمت شود، نه از راهى که حکما یافتند و میراث بان دانش شود، نه از راهى که دانشمندان رفتند و صدق را بیابد، نه از راهى که صدّیقان یافتند. حکیمان حکمت را با خاموشى فراچنگ آورده اند و دانشمندان دانش را با جستجو و صدّیقان با خشوع و عبادت دراز مدّت.» این روایت شرح روایتی است که می فرماید:«تفکر ساعه خیر [2] چون تفکر محبت می آورد و محبت راه میان بر است.[3]
قرآن منابع تفکر را نیز ارائه داده است، یعنى موضوعاتى که شایسته است انسان در آن موضوعات فکر خویش را به کار اندازد و از آنها به عنوان منابع علم و اطلاع خویش بهرهگیرى نماید نیز ارائه داده است.
در اسلام به طور کلى با صرف انرژى فکرى در مسائلى که نتیجهاى جز خسته کردن فکر ندارد، یعنى راه تحقیق براى انسان در آنها باز نیست، و همچنین مسائلى که فرضاً قابل تحقیق باشد فایدهاى به حال انسان ندارد مخالفت شده است.پیغمبر اکرم «صلی الله علیه و آله» علمى را که دارا بودن آن سودى نبخشد و نداشتن آن زیانى نرساند بیهوده خواندند. اما علومى که راه تحقیق در آنها باز است و به علاوه سودمند مىباشد مورد تأیید و تشویق اسلام است.
منابع تفکر از منظر قرآن
قرآن کریم سه موضوع براى تفکرِ مفید و سودمند ارائه میدهد:
1. طبیعت
در سراسر قرآن آیات زیادى است که طبیعت یعنى زمین، آسمان، ستارگان، خورشید، ماه، ابر، باران، جریان باد، حرکت کشتیها در دریاها، گیاهان، حیوانات و بالاخره هر امر محسوسى را که بشر در اطراف خود مىبیند به عنوان موضوعاتى که درباره آن دقیقاً باید اندیشید و تفکر و نتیجه گیرى کرد یاد کرده است. براى نمونه یک آیه ذکر مىکنیم:«قُلِ انْظُرُوا ما ذا فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ»[4].
2. تاریخ
در قرآن آیات بسیارى است که به مطالعه اقوام گذشته دعوت مىکند و آن را مانند یک منبع براى کسب علم معرفى مىکند. از نظر قرآن، تاریخ بشر و تحولات آن بر طبق یک سلسله سنن و نوامیس صورت مىگیرد؛ عزتها و ذلتها، و موفقیتها و شکستها، و خوشبختیها و بدبختیهاى تاریخى حسابهایى دقیق و منظم دارد و با شناختن آن حسابها و قانونها مىتوان تاریخ حاضر را تحت فرمان درآورد و به سود سعادت خود و مردم حاضر از آن بهرهگیرى کرد. اینک یک آیه به عنوان نمونه:
«قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِکُمْ سُنَنٌ فَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانْظُروا کَیْفَ کانَ عاقِبَةُ الْمُکَذِّبِینَ»[5].
3. ضمیر انسان
قرآن ضمیر انسانى را به عنوان یک منبع معرفت ویژه نام مىبرد. از نظر قرآن سراسر خلقت آیات الهى و علائم و نشانههایى براى کشف حقیقت است. قرآن از جهان خارج انسان به «آفاق» و از جهان درون انسان به «انفس» تعبیر مىکند[6] و از این راه، اهمیت ویژه ضمیر انسانى را گوشزد مىنماید. اصطلاح «آفاق و انفس» در ادبیات اسلامى از همین جا پدید آمده است.[7]
افراد مختلف در برخورد با حوادث و پدیدههای هستی به گونهای متفاوت میاندیشند. آنچه این تفاوتها رارقم میزند دغدغههای شخصی، تاثیرات محیطی، وفضاسازیهای رسانهای است.
اولوا الالباب از آنجایی که صاحبان اندیشهاند و زمام اندیشه خویش را در دست دارند، مستقل از عوامل محیطی و رسانهای اندیشه خود را به سمت مسائل اساسی خلقت سوق میدهند وبه مدد تفکر و تعقل در پی یافتن جایگاه خود در هستی وهدف خلقت و راهیابی در این جهان گسترده میپردازند. مسایل و سوالاتی که بسیاری از افراد در پیچ و خم زندگی روزانه خود آنها را به فراموشی میسپرند و در نتیجه قدرت فکر وعقل خود را برای حل مسائل جزئی به کار میگیرند و در مسائل اساسی صرفا مقلدانی بی تدبیر از جریان عمومی حاکم بر جامعه خویشاند. و به این سبب انرژی آنها تماما صرف اجرای برنامه ریزیها واهداف دیگران میشود.
با حکم رهبر معظم انقلاب اسلامی؛
حجت الاسلام و المسلمین رئیسی به ریاست قوه قضائیه منصوب شد.
رهبر انقلاب اسلامی در این حکم با تأکید بر لزوم تحول در قوه قضائیه و آغاز پرقدرت دوران جدیدی که زیبنده گام دوم انقلاب باشد، از فقاهت، دانش، تجربه، سلامت، امانت و کارآمدی حجت الاسلام و المسلمین رئیسی در مقاطع گوناگون خدمت و سوابق طولانی ایشان در قوه قضائیه و آشنایی کامل با همه زوایای آن، به عنوان دلایل این انتخاب یاد، و در ادامه هشت توصیه مهم خطاب به رئیس جدید قوه قضائیه بیان کردند.
متن حکم رهبر معظم انقلاب اسلامی به این شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
جناب مستطاب حجة الاسلام و المسلمین آقای حاج سید ابراهیم رئیسی دامت برکاته
آغاز دههی پنجم انقلاب و گذشت چهل سال از تشکیل دادگستریِ مبتنی بر فقه و حقوق اسلامی، ایجاب میکند که با تکیه بر تجربهها و دستاوردها و رهنمودهای انباشته در این نصاب زمانی، تحوّلی متناسب با نیازها و پیشرفتها و تنگناها در قوهی قضائیه صورت گیرد و دستگاه عدالت با نَفَسی تازه و انگیزهئی مضاعف و نظم و تدبیری حکمتآمیز، دوران جدیدی را که زیبندهی گام دوم انقلاب است، با قدرت و جدیت آغاز کند.
اینجانب برای تحقق این مقصود حیاتی، جنابعالی را برگزیدهام که دارای سوابق طولانی در سطوح مختلف قوهی قضائیه و آشنا با همهی زوایای آن میباشید و از طرفی در کنار فقاهت از تحصیلات حقوقی و دانش و تجربه در این عرصه مهم برخوردارید، و سلامت و امانت و کارآمدی خود را در مقاطع گوناگون خدمت نشان دادهاید.
سند تحول قضائی پیشنهادی جنابعالی را ملاحظه کردم. بر اساس مشورتها و نظرات کارشناسی، آنرا مفید و کارساز میدانم. با این حال چند نکته را مؤکداً به جنابعالی سفارش میکنم.
نخست آنکه برای همهی فصول این سند و بندهای ذیل آنها، زمان تعیین کنید و خود و همکارانتان را بر پایبندی به سرآمد برنامه الزام نمائید. در زمانبندیها نه عجله و نه مماطله نباید راه داده شود.
دوم آنکه در همهی فصول تحول، مردمی بودن و انقلابی بودن و ضد فساد بودن را رعایت کنید.
سوم آنکه عنصر نیروی انسانی صالح را در رأس عوامل تحول و پیشرفت قوه بدانید. سلامت قضات و پاکیِ دامن آنان از هر گونه فساد، شرط لازم و اوّل برای همه توفیقات شما است. در ریشهکنی فساد از درون قوه که مایهی مباهات شما و سرافرازی اکثریت قضات دادگاهها و دادسراها است، هیچ تردید و درنگ نکنید.
چهارم آنکه گسترش عدل و احیاء حقوق عامه و آزادیهای مشروع و نظارت بر اِعمال قانون را که در شمار هدفهای قوه قضائیه در قانون اساسی است در رأس برنامهها قرار دهید. این موجب اعتماد مردم و دلگرمی آنان به قوه قضائیه در حوادث و منازعات خواهد شد.
پنجم آنکه در برخورد قضائی ملاحظهی این و آن را نکنید.
ششم آنکه از جوانان صالح و انقلابی و فاضل در مسؤولیتهای قوه استفاده کنید.
هفتم آنکه قاضی و دادگاه را عزیز بدارید. احساس عزت و شرافت در قاضی، سدّ محکمی در برابر انگیزهها و عوامل نفوذ و انحراف است.
هشتم آنکه همکاری با قوای مجریه و مقننه و همافزایی با آنان را که سفارش همیشگی اینجانب است در نظر داشته باشید. آنان نیز موظف به همراهی و همکاری با شمایند.
در پایان لازم میدانم از آیت الله آملی بخاطر تلاشهای ارزشمندشان تشکر و قدردانی کنم و برای توفیق کامل جنابعالی و همکارانتان دست دعا و توسل به درگاه ربوبی بلند کنم و توجهات و دعای حضرت بقیة الله ارواحنا فداه را مسألت نمایم.
والسلام علیکم و رحمة الله
سید علی خامنهای
۱۶ اسفند ۱۳۹۷
حجتالاسلام محسن عرفاتی سرپرست شبکه قرآن از پیشنهاد این شبکه برای همکاری محتوایی با «سیمافیلم» در زمینه تولید سریال در سال ۹۸ خبر داد.
به گزارش روابط عمومی شبکه قرآن و معارف سیما، حجتالاسلام محسن عرفاتی سرپرست شبکه قرآن و معارف سیما در گفتگو با خبرنگار مهر درباره رویکرد شبکه قرآن در سال آینده بیان کرد: رویکرد ما تنوع در ساختارهای برنامهسازی است با حفظ مباحث معارفی و قرآنی و حفظ محتوا به زبان هنر چون تلویزیون رسانهای است که کارهای نمایشی در آن اهمیت بسیاری دارد.
وی درباره اینکه چقدر امکان دارد که در این شبکه در سال آینده وارد حوزه سریالسازی شود، گفت: ما پیشنهاد خود را در زمینه ساخت کارهای نمایشی به مسئولان ارشد سازمان ارایه کردهایم اما این به سیاستگذاریهای سازمان صداوسیما مربوط میشود.عرفاتی اظهار کرد: ما باید به این سمت حرکت کنیم که ساختارهای متنوع تولیدات تلویزیونی را در شبکه قرآن ببینیم.وی در پایان تأکید کرد: سریال در مرکزی به نام سیما فیلم ساخته میشود با این حال پیشنهاد ما این است که در محتوای فیلم و سریالهایی که در سیمافیلم تولید میشود نقش ایفا کنیم.
چگونه زیستن و معاشرت کردن با همسر و فرزندان و سامان بخشی به امور خانه و زندگی که در حیات طیبه حضرت زهرا(س) بود، به عنوان «الگوی خانواده ها» خانه و خانواده او را به عنوان یک «خانواده الگو» مطرح ساخته است.
آن حضرت، آیین خانه داری و همسرداری را به خوبی مراعات می کرد. در زندگی واقعا شریک و همراه و هم راز همسرش امیرمؤمنان(ع) بود.
گاهی در خانه، به علت وضعیت دوران و شرایط تنگنای اقتصادی حاکم بر مسلمانان و آن حضرت غذایی نبود و کودکان و خود آن بانو گرسنه بودند، اما فاطمه زهرا(س) چیزی به حضرت علی(ع) نمی گفت و از او درخواستی نمی کرد؛ حتی به پیامبر خدا هم در این مورد سخنی نمی گفت. بیم آن داشت که همسرش نتواند خواسته او را برآورد و تأمین کند و شرمنده شود.
تا این حد مراعات مالی شوهر و پرهیز از «درخواست»، تنها از آن حضرت برمی آمد که همسر و همتای کسی همچون علی(ع) است.
مشارکت در کارهای خانه، جلوه دیگری از رفتار آن خانواده الگو بود. گاهی در اثر کار بسیار، دست هایش تاول می زد، لباس هایش غبارآلود می شد و بر لبانش دود و خاکستر می نشست.
کارها بین حضرت علی(ع) و فاطمه(س) تقسیم شده بود. آوردن آب و تهیه هیزم و کارهای خارج از خانه، برعهده علی(ع) بود و درست کردن آرد و خمیر و پختن نان و وصله زدن لباس و کارهای داخل خانه با فاطمه(س) بود. حضرت زهرا(س) از اینگونه تقسیم کار، بسیار خرسند بود؛ چرا که از برخورد و روبه رو شدن با نامحرمان در بیرون، دورتر بود. این نکته، درسی برای تقویت عفاف و پاکی زنان ما در جامعه اسلامی است.
شخصیت بخشی به فرزندان
در سیره عملی حضرت زهرا(س) توجه به شخصیت بخشی فرزندان و ایجاد اعتماد به نفس در آنها کاملاً مشهود است. از جمله ابزارهایی که روح اعتماد به نفس و مشکل ستیزی را در کودک زنده نگه می دارد، مسابقه و رقابت های سازنده است. رو به رو ساختن کودکان با مشکلات و فراهم نمودن امکان رقابت برای آنها موجب بالا رفتن حس اعتماد می گردد. این مسئله به قدری ارزشمند و سرنوشت ساز است که اولیا کودک باید برای آن برنامه ریزی کنند.
حضرت زهرا(س) برای ایجاد اعتماد به نفس در فرزندان خود آنها را وادار و تشویق به مسابقه و ورزش می کرد.
از جمله نمونه های دیگر؛ روحیه شادابی و نشاط و محبت در بین افراد خانواده است. افراد خمود و پژمرده از کارایی لازم و مفید در امور اقتصادی و غیر اقتصادی برخوردار نمی باشند. افزایش کارایی، موجب کاهش هزینه های تولید و در نتیجه سود افزوده و بهره وری اقتصادی بیشتر می شود.
از منظر اسلام، نفع شخصی و مطلوبیت فرد به تنهایی مطرح نیست، بلکه سهم هر یک از افراد جامعه در ضرر و منفعت کل جامعه اثرگذار است. ایثار، پشتکار، گذشت، درستی و راستی و دیگر فضائل و ارزش های فردی شاکله اجتماع را سالم و پرثمر می سازد.
محبت و مهروزی به فرزندان
دانشمندان علوم تربیتی می گویند: کودکان در تمام دوران کودکی به محبت و اظهار علاقه نیازمندند. کودک می خواهد پدر و مادر او را دوست داشته باشند و نسبت به او اظهار علاقه کنند. کودک چندان توجهی به لباس، خوراک و محل زندگی ندارد اما به این موضوع توجه دارد که آیا او را دوست دارند یا نه؟
درس محبت در خانه حضرت زهرا(س) به طور کامل ارائه می شد و آن حضرت که خود از سرچشمه محبت و عطوفت رسول خدا(ص) سیراب شده و قلبش کانون محبت به همسر و فرزندانش بود در این جهت نیز وظیفه مادری خود را به بهترین شکل انجام می داد.
سلمان فارسی می گوید: روزی حضرت فاطمه زهرا(س) را دیدم، که مشغول آسیاب کردن غله است. فرزندش حسین(ع) به گریه افتاد و بیتابی می کرد. عرض کردم: برای کمک به شما، غله را آسیاب کنم یا بچه را آرام نمایم؟ حضرت فرمود: من به آرام کردن فرزند اولی هستم. شما آسیاب را بچرخانید.
خوب شوهرداری کردن
برای زن بزرگترین موفقیت و ارزش این است که در شئون گوناگون زندگی، خشنودی همسرش را به دست آورد و از هر گونه عملی که موجب ناراحتی شوهر می گردد پرهیز نماید. حضرت علی(ع) می فرمایند: «جهاد زن، خوب شوهرداری است» زن برای اینکه بتواند در این جهاد پیروزمند باشد باید تمام سعی و تلاش خود را بکار گیرد تا خانه را محل آرامش مرد قرار دهد.
شوهرداری حضرت زهرای مرضیه(س) بهترین الگو برای زنان مسلمان است. رفتار حضرت زهرا(س) با شوهر در عالی ترین مرحله صفا و مهربانی بود. نه تنها هرگز خاطر شوهر را نرنجاند بلکه یاوری مهربان برای او بود.
حضرت علی(ع) می فرمایند: «سوگند به خدا، من زهرا(س) را تا آن زمان که خداوند او را به سوی خود برد، خشمگین نساختم و در هیچ کاری موجب ناخشنودی او نشدم. او نیز هیچ گاه مرا خشمگین نکرد و عملی از او سر نزد تا باعث ناخشنودی من شود.»
و همچنین نقل است که امام علی(ع) فرمود:
«هرگاه به چهره او «زهرا(س)» نگاه می کردم هر گونه غم و اندوه از من برطرف می شد.»
پس از ماجرای تلخ سقیفه، سران سقیفه برای جلب افکار عمومی مردم به فکر چاره افتادند تا به گونه ای که از حضرت زهرا(س) دلجویی نمایند که اجازه ملاقات می خواستند. اما فاطمه زهرا(س) هر گونه پیشنهادی را رد می نمود و موضع اعتراض و سکوت و بیزاری را ادامه می داد.
روزی امام علی(ع) وارد منزل شد و فرمود: فاطمه جان خلیفه و عمر در پشت درب منزل، منتظر اجازه ورود می باشند، تا نظر شما چه باشد. حضرت زهرا(س) فرمودند: «علی جان خانه، خانه توست و من همسر تو می باشم هر آنچه می خواهی انجام ده.»
تفاهم در زندگی مشترک
امیرالمؤمنین علی(ع) می فرماید: «به خدا سوگند (در سراسر زندگی مشترک با فاطمه(س) تا آنگاه که خدای عزیز و جلیل او را قبض روح فرمود هرگز او را خشمگین نساختم و بر هیچ کاری او را اکراه و اجبار نکردم، و او نیز مرا هرگز خشمگین نساخت و نافرمانی من نکرد؛ هر وقت به او نگاه می کردم رنج ها و اندوه هایم برطرف می شد.»
دعا در حق دیگران
امام مجتبی(ع) نقل فرموده اند که: «مادرم فاطمه(س) را دیدم شب جمعه در محراب خود به عبادت برخاسته است و تا نمایان شدن سپیده صبح در عبادت و رکوع و سجود می بود، و می شنیدم که برای مؤمنین و مؤمنات دعا می فرمود و آنان را نام می برد و برایشان دعا می کرد، و برای خود هیچ دعا نمی کرد، به او گفتم: مادر! چرا همان طوری که برای دیگران دعا می فرمایی برای خودت دعا نمی کنی؟»
فرمود: «پسرم، ابتدا همسایه سپس خانه خود.»
تشویق فرزندان به فراگیری علم
حضرت زهرا(س) از همان آغاز کودکی فرزندانش، عبادت خدای تعالی را در روح و روان آنها تثبیت کرد و خوی پرستش خدای یکتا را در فطرت لطیف آنها سرشت و از همان آغاز به آنها علم آموخت و آنها را برای کسب معارف و تشویق در فراگیری، آماده می کرد، به عنوان مثال به فرزندش حسن(ع) که هفت ساله بود می فرمود: «به مسجد برو، آنچه را از پیامبر شنیدی فراگیر و نزد من بیا و برای من بازگو کن.»(8)
مقام ایثار و گذشت
شیعه و سنی نقل کرده اند، امیرمؤمنان و فاطمه زهرا و امام حسن و امام حسین(ع) و خادمه آنان «فضه» طبق نذری که کرده بودند سه روز، روزه گرفتند.
شب اول هنگام افطار فقیری در زد، حضرت علی(ع) افطار خود را به او داد. سایرین نیز به او اقتدا کرده و افطار خود را به فقیر دادند و با آب افطار کردند. شب دوم یتیمی در زد و باز افطار خود را به او دادند. شب سوم نیز اسیری آمد و چیزی طلبید، این بار نیز افطار خود را به او دادند.
آنگاه از سوی خدای متعال سوره «هل آتی علی الانسان» نازل شد و در آن آیه «و یطعمون الطعام علی حبه مسکینا و یتیما و اسیرا» اشاره به ایثار و انفاق آن بزرگواران دارد.